گیلان غرق در سیل کرامات ارادت ها به امام رضا تسنیم

به گزارشخبرگزاری تسنیماز رشت، این‌ روزها مناطق مختلف استان گیلان از قلب شالیزارهای سرسبز برنج تا رشته‌کوه‌های زیبا و سواحل دریای کاسپین با عطر و بوی حرم رضوی نفس تازه‌ می‌کند و مردمانِ خونگرم و مهمان‌نواز این خطه سرسبز نیز با استقبالی باشکوه از خادمین حرم رضوی و زیارت پرچم متبرک در جای جای استان، بار دیگر کبوتر دل را روانه سقاخانه‌ امام مهربانی‌ها می‌کنند.

چه نگاه‌های عاشقانه که سال‌هاست آرزوی زیارت بارگاه نورانی امام هشتم را در دل دارد اما فرصت نشده به حرم برود؛ چه بغض‌ها که در حسرتِ دیدار و زیارت، از راه دور شکسته و چه اشک‌ها که در هوای تماشای خورشید، گنبد طلا و در هوای رها شدن در آغوشِی که مهربان‌تر از آغوش مادر است و بوی خدا دارد؛ بی‌هوا بر مهرهای ترک‌خورده چکیده است اما در این‌ایام با شنیدن صدای پای خدام حرمش، با شوقی وصف‌ناپذیر به استقبال سفیرانِ عشق می‌شتابند و سر بر آستان عشق گذاشته و درد و دل‌هایشان را با خورشید هشتم زمزمه می‌کنند.

به راستی که محبت و عشق به اهل بیت (ع) در قلب و خون این مردم است؛ سفیرانِ بارگاه نورانی امام هشتم نیز در این ایام با حضور در بیمارستان‌ها، منازل شهدا، دیدار با علما و جانبازان هشت سال دفاع مقدس، مساجد استان، گلزارهای شهدا و اجتماعات مردمی فرصتی به وجود آورده‌اند تا دلباختگان امام رئوف دل به حرم یار بسپارند و خواسته‌ها و حاجت‌هایشان را با زیارت پرچم حرم رضوی از آن امام همام طلب کنند.

یکی از اتفاقات قشنگی که در این ایام شاهد آن بودیم، عرض ارادت خانواده شهدای اهل سنت از جمله مادر بزرگوار شهید اهل سنت «صمد حبیبی شعبان» به پرچم امام رضا (ع) بود؛ مادر تا چشمش به پرچم سبز گنبد رضوی افتاد، اشک شوق در چشمانش حلقه زد و با لهجه شیرینش شروع کرد به تعریف خوابی که 2 هفته پیش دیده بود.

مادر شهید رو به خادمین گفت: "دو هفته قبل خیلی بیقراری و گریه کردم تا اینکه فرزندم به خوابم آمد؛ مرا آرام کرد؛ می‌گفت مادر چرا گریه می‌کنی؟ من از مشهد میام". دو هفته بعد از دیدنِ این خواب، به او اطلاع دادند میهمانانِ ارجمندی برای عرض ادب در منزلش حضور پیدا می‌کنند؛ وقتی فهمید میهمانانش سفیران عشق از مشهدالرضا هستند دلش هوایی شد و به یاد حرف‌های فرزندش در خواب افتاد. مادر رو به خادمین گفت: "نمی‌دانستم شما قرار است به دیدنم بیایید. من فرزندم را در خواب دیدم انگار می‌خواست مرا از این دیدار باخبر کند".

حال دو روز بیشتر به میلاد امام رضا (ع) نمانده و خادمین حرم مطهر رضوی نیز به آخرین بازدیدها و برنامه‌هایشان در گیلان می‌رسند که به‌یکباره دورهمی و نشست صمیمی با اصحاب رسانه استان هم در لیست برنامه‌ها قرار گرفت؛ این جهادگران عرصه جهاد تبیین و امیدآفرینی که در این ایام، قلم‌ و دوربین و تصاویرشان در محور عشق به امام رضا چرخیده بود، خود فرصت پیدا نکرده بودند که سر بر آستان عشق بگذارند اما در این دورهمی قلم و دوربین را کنار گذاشته و از ته دل اشک ریختند و روح و جسم خود را با پرچم متبرک رضوی صیقل دادند.

پیش از آغاز رسمی برنامه، اسحاق معبود مژدهی مسئول کانون جوانان رضوی استان گیلان حال و هوای دورهمی را با یادآوری خدمات خالصانه نوجوانان و جوانانِ امام رضایی دگرگون کرد؛ خبرنگاران با شنیدنِ روایتِ عشق‌بازی و ارادتِ یک خادم‌الرضای جوان که در حریم امام مهربانی‌ها مزد ایثار و شهادت برایش نوشته شد؛ بی‌اختیار اشک می‌ریختند و به درجه و حالش غبطه می‌خوردند.

غرق در خاطرات و ویژگی‌های منحصر‌ به‌فرد این خادم‌رضای شهید بودیم که درب اتاق باز شد و صدای صلوات خاصه با ورود پرچم حرم رضوی، فضای سالن را نورانی کرد؛ خبرنگاران با عشق و ارادتی خاص خود را به پرچم رسانده و بوسه‌ای عاشقانه از جنس دلتنگی بر آستانش زدند.

یکی از خبرنگاران می‌گوید؛ "از بین جمعیت عبور کردم تا خودم را به پرچم امام رضا (ع) که روی دستان خادمین بود برسانم؛ مسیری که کوتاه بود و فقط چند صندلی سد راهم بود اما انگار چند کیلومتر رفته‌ بودم."

لحظاتی بعد؛ خادمین از حس و حال این چند روزه و تجربیات شیرینی که در سفر کاروان "زیر سایه خورشید" طی سال‌ها با عمق جان درک و حس کرده بودند گفتند؛ از کراماتِ پرچم امام رضا (ع) در شهرها و استان‌ها و روایت‌های زیبایش.

خادم امام رضا (ع) می‌گوید: "حرم آقا یک سری روایت‌ها دارد اما امروز پرچم گنبد آقا روایت‌های قشنگ‌تری دارد؛ سال قبل برای دیدار با مادر شهید وارد روستایی شدیم؛ مادر شهید ناهار آماده کرده و منتظرمان بود؛ تعجب کردیم. خودش تعریف کرد که خانم‌های محل می‌خواستند بروند مشهد؛ من کسی را نداشتم؛ با شهیدم حرف زدم و گله کردم که الان باید مادرت را می‌بردی مشهد؛ شب به خوابم آمد گفت؛ «فردا مهمون برات میاد». می‌دانستم شما قرار است به دیدنم بیایید."

خادم به خاطره دیگری از کرامات پرچم امام رضا (ع) در استان‌ها اشاره کرد و گفت: "در جریانِ یکی از برنامه‌ها، به محله‌ای رسیدیم که یک شهید بیشتر نداشتند؛ به دیدار مادر شهید رفتیم؛ گفتند مادر شهید روی تخت است و توانایی راه رفتن ندارد؛ بالای سر مادر شهید حاضر شدیم، مادر با دیدن پرچم حرم امام رضا (ع) اشک از چشمانش جاری شد و گفت: «شهیدم گفت فردا می‌برمت مشهد، گفتم من که نمی‌توانم راه بروم.‌ گفت تو آماده شو من می‌برمت».حالا می‌بینم که شما آمده‌اید."

این خادم امام رضا (ع) در پایان از نقش رسانه در جنگ روایت‌ها گفت و افزود: "امروز رسانه ابزار قدرت و تحول‌آفرین است؛ از این ابزار به بهترین نحو استفاده کنید. وقتی برای امام رضا (ع) قلم به دست می‌گیرید، ذکر و توسل را چاشنی کارتان کنید؛ کار اگر برای امام رضاست باید حتما با وضو باشد."

انتهای پیام/