خبرگزاری ایسنا |
3 سال پیش

نامه ها گاهی شعر مطلق اند ایسنا

نامه‌های مکتوبی تل‌انبار شده‌اند که هنوز بعد از هزار سال بوی جان و جسمیت راقم خود را دارند. نامه‌هایی که دیگر رسماً تبدیل به آثار هنری شده‌اند. آن قلم‌اندازهای محشر شاملو خطاب به آیدای نجات‌بخش‌اش. آن نامه شهریار به ثریا و برعکس.

به گزارش ایسنا، ابراهیم افشار، روزنامه‌نگار، در روایت تک‌نگارانه‌ای در روزنامهایراننوشت: «آن صندوق‌های زرد پستی و آن پستچی‌های کلاه‌ کپی‌پوش، زندگی نسل‌های بسیاری را شاعرانه، مهتابی و مرگ‌آلود کرده بودند. آن صندوق‌های زرد فلزی تقدیس‌یافته و آن نستعلیق‌های پر از منحنی‌های چشم‌نواز. نامه‌هایی که بوی تن آدم‌ها را می‌داد. حالا دیگر با کشف «یک خط واحد جهانی - نازنین ۱۲» در پهنه کیبوردها و تایپ‌ها، بوی انگشت‌ها و نامه‌ها و قلم‌ها و نستعلیق‌ها و پستچی‌های مهربان از یادمان رفته‌اند. نامه‌های بی‌دروغی که گاهی مانیفست ما بودند. آن لذت بدوی پر از آدرنالین و مات‌ماندگی، چه زود به این تایپ‌شدگی‌های فیک و لامصب باخت. دیگر از سرانگشتان آدمی برای نوشتن نامه‌ای اشک چکه نمی‌کند. انگشت‌های بی‌رگ زندگی نرمال ماشینی که تبدیل به پدیدآورندگان مکانیکی اس‌ام‌اس‌های بی‌مسئولیتی و ملنگی‌ شده‌اند و هیچ خونی در رگ‌های آبی‌شان پیدا نیست. کمی این طرف‌تر اما نامه‌های مکتوبی تل‌انبار شده‌اند که هنوز بعد از هزار سال بوی جان و جسمیت راقم خود را دارند. نامه‌هایی که دیگر رسماً تبدیل به آثار هنری شده‌اند. آن قلم‌اندازهای محشر شاملو خطاب به آیدای نجات‌بخش‌اش. آن نامه شهریار به ثریا و برعکس. مخصوصا آن مکتوب ثریا که در ینگه ‌دنیا از شوهرش طلاق گرفته و نامه فرستاده به شاعر دلشکسته که حالا دیگر می‌توانیم به وصال‌مان برسیم. شاعر نابودشده، نامه را در زیرزمین خانه مقصودیه پنهان کرده و گاهی به بهانه تیمم، می‌رود بویش می‌کند. تمام عطرهای نسترن‌های جهان با توست. یا آن نامه‌های قیامت سهراب به رفقا و خواهرجان که مرورشان هنوز صفایی به روح آدم می‌دهد. و در نقطه مقابل‌شان نیز نامه‌های وحشتناک غربت (از ساعدی و کاظمیه) که تن آدمی را می‌لرزاند. برای امروز صدها جمع کرده بودم اما جا نیست و بچه، ‌تر است!

جمع‌خوانی

نامه‌ها گاهی شعر مطلق‌اند. مثل دست‌نوشته سهراب برای احمدرضا احمدی‌اش مثلاً. آدم دلش می‌خواهد آن قدر بخواند که کاغذ تمام شود و از آن هیچ نماند: «احمدرضای عزیزم من بشدت در این شهر تنها مانده‌ام. آن‌هم در این شهر بی‌پرنده و نادرخت. هنوز صدای پرنده نشنیده‌ام.»

نامه‌ها گاهی زن وشوهری‌اند اما تبدیل به تاریخ اجتماعی یک مملکت می‌شوند. مثل صدها نامه‌ای که سیمین و جلال در دهه سی برای همدیگر نوشته‌اند. سیمین رفته امریکا درس بخوند و جلال دارد اینجا برایش خانه می‌سازد در همسایگی نیما. نامه‌هایی که تبدیل به سه جلد کتاب ششصد - هفتصد صفحه‌ای شده‌اند و من هنوز وسط‌های جلد دوم‌شانم. خدایا مگر می‌شود آدم چیزی حدود یک سال هر روز برای عشقش نامه بنویسد و از جای دوری مثل امریکا پست کند که برسد ایران و تنها دلخوشی شریک زندگی‌اش همین نامه‌خوانی‌ها و نامه‌نویسی‌ها باشد؟ «ای دختر سیاه‌سوخته شیرازی لوند، ای خاله‌سوسکه، دیگر برگرد! خوشحالم که معالجه رحم را ادامه می‌دهی. من هم امروزفردا می‌دهم دوباره تجزیه کنند. این روزها باز هوای سیاست، گه‌مرغی ست. (۱۸ فروردین ۳۲)»

آه غُلا! غُلا! غُلا! آدمی چقدر باید ویران شود که بخواهد برای فرار از دست هموطنانش در پاریس پرملال، خود را به لالی بزند. در آن روزهای لال‌شدگی چقدر عجیب تبدیل به مردان نمایشنامه‌های خودت شده‌ای. دلم برای خانم لنکرانی سوخت که آن سال‌های آخر زندگی، تو را که برای خودت هم قابل‌ تحمل نبودی همچون جسدی متحرک به دندان کشید و بعد از مرگت هم هر روز با شاخه‌ای قرنفل به پرلاشز می‌رفت. اما حالا شهرت طاهره از او جلو زده است. چون نامه‌های یک نویسنده نهنگ، او را ابدی کرده است. بیچاره لنکرانی که در آن روزهای صعب‌العبور زندگی در آپارتمان محله بانیوله که آسانسورش دائم بوی ادرار می‌داد پرستار تو شده بود. پرستار مردی که چنان از خود رهیده بود که می‌گفت پدرم را می‌بینم که بز شده است. غُلا غُلا غُلا! کاش به دست طاهره هلاک می‌شدی تا سیاست. هرگاه که آن ۴۳ نامه‌ات به طاهره در سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۵ را می‌خوانم هوس تبریز می‌کنم. می‌روم به جست‌وجوی طاهره در قبرستان مارالان. عین دیوانه‌ها، نمکی‌ها، زمین‌شناس‌ها، سپورها در قبرستان متروک مارالان می‌گردم. در کوچه غیاث و زیارتگاه پیر به‌ دنبال پیداکردن تار مویی از طاهره گز می‌کنم. گاهی صدای نفس‌های بریده‌بریده تو می‌آید و برمی‌گردم می‌بینم هیچکس نیست. همه در گوشی‌هایشان غرقه‌اند و کسی طاهره و غُلا را نمی‌شناسد. دارم مجسمت می‌کنم که دکتری در لباس سربازصفرها در پادگان سلطنت‌آباد دهه چهل بین آن سینه‌خیز رفتن‌ها برای طاهره‌اش نامه می‌نویسد. التماس می‌کند که جواب نامه‌ام را بده طاهره! برمی‌گردم سمت مطبت در خیابان دلگشا که نشسته‌ای و برای طاهره نامه می‌نویسی. مطبی که پاتوق آل‌ احمد و شاملو و طاهباز و مشرف‌آزاد تهرانی است و آنجا بزرگ‌ترین جریانات ادبی ایران شکل می‌گیرد. عشق دختر مارالانی جراحتی ابدی در دل او می‌گذارد. آه «غُلا غلا غلا!» کاش هرگز به پاریس نمی‌رفتی. خودت گفته بودی که پاریس شهر خودکشی و ملال است.

نامه ۱۰ صفحه‌ای عباسقلی (اسلام کاظمیه) جانگدازترین نامه‌ای بود که در عمرم خواندم. اگرچه طنز سیاهِ ملنگانه‌ای در لالوهای سطرسطرش درباره وصیت‌نامه، بدهکاری‌ها، بویژه حس و حال آخرین لحظات بعد از خوردن سم و تریاق به قصد انتحار موج می‌زند و حال آدم را لبریز از نفرت‌ و نفرین می‌کند. این مظهر نوعی فنا و تباهی در روح تاریک روشنفکری غریب (در هیأت یک فتوکپی‌چی پیر در پاریس) است، با مخاطبی ناکجاآبادی که نمی‌داند کیست: «رفتیم و دل شما شکستیم...»

انتهای پیام



#‌اخبار منبع: خبرگزاری ایسنا

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط

جبلی گفت: امسال یک سال سرنوشت ساز است؛ لذا وظیفه ما در سازمان صداوسیماست که از همه ظرفیت‌ها استفاده کنیم تا ساخت «سلمان فارسی» طبق برنامه پیش برود.

1 ساعت پیش

بخش‌هایی متفاوت از دیدار روز گذشته معلمان با رهبر معظم انقلاب را مشاهده می‌کنید.

1 ساعت پیش

«زاده شده برای پرواز»، «مصلحت»، «محموله نهایی»، «نامیرا»، «رادیکال» و «گریز از مرگ» فیلم‌هایی هستند که این هفته از قاب شبکه‌های سیما تماشایی می‌شوند.

1 ساعت پیش

معاون میراث فرهنگی استان تهران به دنبال تخریب ساختمان همجوار تماشاخانه سنگلج که تهدیدی برای این بنای تاریخی ثبت‌شده در فهرست میراث ملی اعلام شده است، گفت: شهرداری از میراث فرهنگی قبل از عید استعلام گرفته بود و براساس پاسخی که به آن داده شده است، سازه جدید طبق ضوابط حریم مصوب بافت سنگلج می‌تواند تا ۱۲ متر ارتفاع داشته باشد.

1 ساعت پیش

روایت معلم شهیدی را بخوانید که با آراستگی ظاهری‌ توانسته بود، شاگردان و جوانان زیادی را پای حرف و بحثش بنشاند و با آنها از قرآن صحبت کند.

یک ربع پیش

کریستیانو رونالدو با درخشش در دیدار مقابل الخلیج، دو گل به ثمر رساند و النصر را به فینال جام حذفی عربستان راهی کرد. النصر در بازی پایانی به مصاف الهلال خواهد رفت.

نیم ساعت پیش

همسر ابراهیم رئیسی مسئولیت جدید گرفت.

نیم ساعت پیش

در اجرای ماده (۷۰) قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی ، فعالیت های تبلیغاتی کلیه نامزدهای واجد شرایط از ساعت  ۰۰:۰۰ بامداد روز پنجشنبه مورخ ۱۳ /۰۲ /۱۴۰۳ آغاز و در ساعت ۰۸:۰۰ صبح روز پنجشنبه مورخ ۲۰ /۰۲ /۱۴۰۳ پایان می‌یابد.

1 ساعت پیش

تبلیغات مرحله دوم انتخابات مجلس دوازدهم شورای اسلامی از بامداد ۱۳ اردیبهشت به مدت یک هفته آغاز شد.

یک ربع پیش

بیشتر...