کتاب گودال ادبیات کره جنوبی
پیان هییونگ نویسنده کتاب گودال متولد ۱۹۷۲ یکی از نویسندگان مطرحکره جنوبیاست. او مدرک کارشناسی خود را در نویسندگی خلاق و مدرک کارشناسی ارشد خود را در ادبیات کرهای از دانشگاه هانیانگ دریافت کرد. او در حال حاضر در دانشگاه میونگجی نویسندگی خلاق تدریس میکند و ساکن شهر سئول است.
رمان پرفروش «گودال» که روایتی است ماهرانه و دلهرهآور از تجربهی حس تنهایی و انزوا در سال ۲۰۱۷ برندهی جایزهی «شرلی جکسون» شد.
اوگی– شخصیت اصلی کتاب – پس از هشت ماه از کما بیرون میآید. از فضای سرد بیمارستان و خاطرات کمرمقی که برایش باقیمانده به خاطر میآورد که او و همسرش تصادفی مهیب را از سر گذراندهاند. اوگی توانایی حرکتش را از دست داده، همسرش اما زنده نمانده است. در روزهای پیش رو اوگی درمییابد تنها فرد باقیمانده از خانوادهی کوچکش، مادرزنش است که اکنون سرپرست و به نوعی تیمارگر او شده است.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب گودال نیز آمده است:
حال تنها سرپرستش مادرزنش است، بیوهزنی که سوگوار تکفرزندش است. دنیای اوگی محدود میشود به اتاقخوابی که در آن دراز کشیده و مرور خاطرات رابطهی آشفتهاش با همسرش، زنی حساس و باهوش که از رسیدن به همهی اهداف زندگیاش ناکام مانده جز یک هدف: کشتوکار در باغچه مقابل خانهشان! اما مدتی بعد اوگی میبیند که مادرزنش در باغچهی متروکه مشغول کندن همهی چیزهایی است که همسرش آنقدر برای کاشتنشان تلاش کرده و گودالهای بزرگتر و بزرگتری در آن حفر میکند. وقتی در این باره از او میپرسند، فقط جواب میدهد که دارد کاری را تمام میکند که دخترش شروع کرد.
[ »معرفی و نقد کتاب:رمان کوکورو– ادبیات ژاپن]
کتاب گودال
ابتدا تصور میکنید که داستان دربارهی روزگار سخت اوگی پس از تصادف و فلج شدنش است. یا حتی شاید دربارهی ارتباط برقرار کردن با مادرزن ساکت و گوشهگیرش باشد. مادزنی که تنها دلبستگی خود را در این دنیا از دست داده و داغدار مرگ دخترش است. زنی ساکت، درونگرا و منزوی که تمام تلاشش را میکند تا اوگی کمبودی حس نکند. اما داستان حتی دربارهی فداکاریهای این مادر داغدیده هم نیست.
برای درک بهتر داستان نیازمند دو دستاویز هستیم. یکی ترجمهی نام کتاب که اگر چه به انگلیسیthe holeترجمه شده، اما این واژهی کرهای معنایی دیگر هم دارد. «تنها» یا «مردبیوه» ترجمههای دیگر پیشنهادی برای نام کتاب است.
دومین نکته که میتواند به ما در درک بهتر کتاب کمک کند، دریافت و شناخت ما از ادبیات کره جنوبی یا حتی اندک شناختی نسبت به ادبیات شرق آسیاست. اگر فیلمی کرهای دیده باشید (سوای فیلم و سریالهای عاشقانهشان) یا داستانی از این سرزمین خوانده باشید میدانید که در ژانر وحشت یا معمایی ید طولایی دارند. جملات کوتاه، توصیفهای اندک، توجه به درونیات و نیات شخصیتها، ساختار چندلایهی داستانی، پوستاندازی شخصیتهای داستان، زخمهای روانی و کشف حقایق زیر غبار زمان از ویژگیهای بارز ادبیات کره محسوب میشود.
این کتاب نیز اگرچه در زمرهی ادبیات وحشت یا horror thriller دستهبندی شده، من ترجیح میدهم به آن به چشم یک رمان معمایی نگاه کنم. لازم است همچون یک کارآگاه کنجکاو زیروبالای زندگی اوگی و همسرش را بکاوید. شاید حتی مثل یک روانشناس این پرسش را مطرح کنید که پشت هر تصمیم آنها چه انگیزهای نهفته است؟
حتما در طول داستان برای شما هم این سوال پیش میآید که چرا اوگی اشارهای به دلتنگی برای همسرش نمیکند؟ چرا نام او را هیچکجای داستان پیدا نمیکنید؟ همسری نابارور که همیشه محکوم به شکست بوده و تنها دلخوشیاش باغچهی کوچکشان بود. تاکید و ارتباط نام کتاب با باغچه را چندان پررنگ درنظر نگیرید. به جایش به گودالی توجه کنید که در قلب اوگی دهان باز کرده و دارد زندگیش را میبلعد.
وقتی به نیمهی دوم داستان برسید همهچیز رنگی دیگر میگیرد. شاید حتی دلهره شما را برانگیزد تا سرعت خوانشتان را دو برابر کنید، اما پیشنهاد میکنم این کتاب کمحجم را آرام بخوانید و تمام سرنخها را جستوجو کنید. امیدوارم با داستان ارتباط برقرار کنید. و مثل من تا روزها خاطرهی خواندن این کتاب از سر و جانتان بیرون نرود.
[ »معرفی و نقد کتاب:رمان پایان ضیافت– ادبیات ژاپن]
جملاتی از متن رمان گودال
هشت ماه تمام از خانه دور مانده بود. برایش سوال بود که آیا بقیه میدانند چه حسی دارد با همسرت به سفر بروی و تنها به خانه برگردی؟
اوگی و همسرش تقریبا به سختی مخارج زندگیشان را در میآوردند. جرئت نمیکردند رویای بیمه داشتن یا پسانداز کردن را در سر بپرورانند. آینده به طرز یاسآوری برایشان دوردست به نظر میرسید و زمان حالشان تکرار وقایعی مشابه و یکنواخت بود. اما زندگی روزمرشان در آرامش میگذشت. خودشان را با نوبتی خواندن یک کتاب و صحبت دربارهی آن، موقع تمام شدنش سرگرم میکردند.
ممکن بود تمام مدت همهچیزش را از دست داده باشد، تمام مدتی که زندگیاش را کرده بود، احتمالا از خیلی وقت پیش، خیلی قبلتر از تصادف، از وقتی که برای اولین بار تصور کوچک و مبهمی از این داشت که زندگی چیست. گاهی حسش کرده بود. احساس کرده بود با وجود اینکه در همهی زمینهها سخت کار میکند، مدام در حال از دست دادن چیزی است. به خاطر همین بود که گاهی محکمتر به زندگی میچسبید.
انسان بودن مساوی بود با احساس پوچی، و اوگی از این ایده در کلاسها و سخنرانیهایش استفاده میکرد و میگفت این مسئله ممکن است حقیقت غایی باشد. وقتی نقشهی بابلی را توضیح میداد این موضوع را مطرح کرد.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب گودال
- نویسنده: پیان ههیانگ
- ترجمه: محمد عباسآبادی
- انتشارات: کتابسرای تندیس
- تعداد صفحات: ۱۶۸
👤 نویسنده مطلب:مهشید موسوی
نظر شما در موردکتاب گودالچیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
[لینک:کانال تلگرام کافه بوک]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر کتابسرای تندیس:
- کتاب نامه گمشده
- رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ
- کتاب بازگشت به خانه
پیان هییونگ نویسنده کتاب گودال متولد ۱۹۷۲ یکی از نویسندگان مطرحکره جنوبیاست. او مدرک کارشناسی خود را در نویسندگی خلاق و مدرک کارشناسی ارشد خود را در ادبیات کرهای از دانشگاه هانیانگ دریافت کرد. او در حال حاضر در دانشگاه میونگجی نویسندگی خلاق تدریس میکند و ساکن شهر سئول است.
رمان پرفروش «گودال» که روایتی است ماهرانه و دلهرهآور از تجربهی حس تنهایی و انزوا در سال ۲۰۱۷ برندهی جایزهی «شرلی جکسون» شد.
اوگی– شخصیت اصلی کتاب – پس از هشت ماه از کما بیرون میآید. از فضای سرد بیمارستان و خاطرات کمرمقی که برایش باقیمانده به خاطر میآورد که او و همسرش تصادفی مهیب را از سر گذراندهاند. اوگی توانایی حرکتش را از دست داده، همسرش اما زنده نمانده است. در روزهای پیش رو اوگی درمییابد تنها فرد باقیمانده از خانوادهی کوچکش، مادرزنش است که اکنون سرپرست و به نوعی تیمارگر او شده است.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب گودال نیز آمده است:
حال تنها سرپرستش مادرزنش است، بیوهزنی که سوگوار تکفرزندش است. دنیای اوگی محدود میشود به اتاقخوابی که در آن دراز کشیده و مرور خاطرات رابطهی آشفتهاش با همسرش، زنی حساس و باهوش که از رسیدن به همهی اهداف زندگیاش ناکام مانده جز یک هدف: کشتوکار در باغچه مقابل خانهشان! اما مدتی بعد اوگی میبیند که مادرزنش در باغچهی متروکه مشغول کندن همهی چیزهایی است که همسرش آنقدر برای کاشتنشان تلاش کرده و گودالهای بزرگتر و بزرگتری در آن حفر میکند. وقتی در این باره از او میپرسند، فقط جواب میدهد که دارد کاری را تمام میکند که دخترش شروع کرد.
[ »معرفی و نقد کتاب:رمان کوکورو– ادبیات ژاپن]
کتاب گودال
ابتدا تصور میکنید که داستان دربارهی روزگار سخت اوگی پس از تصادف و فلج شدنش است. یا حتی شاید دربارهی ارتباط برقرار کردن با مادرزن ساکت و گوشهگیرش باشد. مادزنی که تنها دلبستگی خود را در این دنیا از دست داده و داغدار مرگ دخترش است. زنی ساکت، درونگرا و منزوی که تمام تلاشش را میکند تا اوگی کمبودی حس نکند. اما داستان حتی دربارهی فداکاریهای این مادر داغدیده هم نیست.
برای درک بهتر داستان نیازمند دو دستاویز هستیم. یکی ترجمهی نام کتاب که اگر چه به انگلیسیthe holeترجمه شده، اما این واژهی کرهای معنایی دیگر هم دارد. «تنها» یا «مردبیوه» ترجمههای دیگر پیشنهادی برای نام کتاب است.
دومین نکته که میتواند به ما در درک بهتر کتاب کمک کند، دریافت و شناخت ما از ادبیات کره جنوبی یا حتی اندک شناختی نسبت به ادبیات شرق آسیاست. اگر فیلمی کرهای دیده باشید (سوای فیلم و سریالهای عاشقانهشان) یا داستانی از این سرزمین خوانده باشید میدانید که در ژانر وحشت یا معمایی ید طولایی دارند. جملات کوتاه، توصیفهای اندک، توجه به درونیات و نیات شخصیتها، ساختار چندلایهی داستانی، پوستاندازی شخصیتهای داستان، زخمهای روانی و کشف حقایق زیر غبار زمان از ویژگیهای بارز ادبیات کره محسوب میشود.
این کتاب نیز اگرچه در زمرهی ادبیات وحشت یا horror thriller دستهبندی شده، من ترجیح میدهم به آن به چشم یک رمان معمایی نگاه کنم. لازم است همچون یک کارآگاه کنجکاو زیروبالای زندگی اوگی و همسرش را بکاوید. شاید حتی مثل یک روانشناس این پرسش را مطرح کنید که پشت هر تصمیم آنها چه انگیزهای نهفته است؟
حتما در طول داستان برای شما هم این سوال پیش میآید که چرا اوگی اشارهای به دلتنگی برای همسرش نمیکند؟ چرا نام او را هیچکجای داستان پیدا نمیکنید؟ همسری نابارور که همیشه محکوم به شکست بوده و تنها دلخوشیاش باغچهی کوچکشان بود. تاکید و ارتباط نام کتاب با باغچه را چندان پررنگ درنظر نگیرید. به جایش به گودالی توجه کنید که در قلب اوگی دهان باز کرده و دارد زندگیش را میبلعد.
وقتی به نیمهی دوم داستان برسید همهچیز رنگی دیگر میگیرد. شاید حتی دلهره شما را برانگیزد تا سرعت خوانشتان را دو برابر کنید، اما پیشنهاد میکنم این کتاب کمحجم را آرام بخوانید و تمام سرنخها را جستوجو کنید. امیدوارم با داستان ارتباط برقرار کنید. و مثل من تا روزها خاطرهی خواندن این کتاب از سر و جانتان بیرون نرود.
[ »معرفی و نقد کتاب:رمان پایان ضیافت– ادبیات ژاپن]
جملاتی از متن رمان گودال
هشت ماه تمام از خانه دور مانده بود. برایش سوال بود که آیا بقیه میدانند چه حسی دارد با همسرت به سفر بروی و تنها به خانه برگردی؟
اوگی و همسرش تقریبا به سختی مخارج زندگیشان را در میآوردند. جرئت نمیکردند رویای بیمه داشتن یا پسانداز کردن را در سر بپرورانند. آینده به طرز یاسآوری برایشان دوردست به نظر میرسید و زمان حالشان تکرار وقایعی مشابه و یکنواخت بود. اما زندگی روزمرشان در آرامش میگذشت. خودشان را با نوبتی خواندن یک کتاب و صحبت دربارهی آن، موقع تمام شدنش سرگرم میکردند.
ممکن بود تمام مدت همهچیزش را از دست داده باشد، تمام مدتی که زندگیاش را کرده بود، احتمالا از خیلی وقت پیش، خیلی قبلتر از تصادف، از وقتی که برای اولین بار تصور کوچک و مبهمی از این داشت که زندگی چیست. گاهی حسش کرده بود. احساس کرده بود با وجود اینکه در همهی زمینهها سخت کار میکند، مدام در حال از دست دادن چیزی است. به خاطر همین بود که گاهی محکمتر به زندگی میچسبید.
انسان بودن مساوی بود با احساس پوچی، و اوگی از این ایده در کلاسها و سخنرانیهایش استفاده میکرد و میگفت این مسئله ممکن است حقیقت غایی باشد. وقتی نقشهی بابلی را توضیح میداد این موضوع را مطرح کرد.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب گودال
- نویسنده: پیان ههیانگ
- ترجمه: محمد عباسآبادی
- انتشارات: کتابسرای تندیس
- تعداد صفحات: ۱۶۸
👤 نویسنده مطلب:مهشید موسوی
نظر شما در موردکتاب گودالچیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
[لینک:کانال تلگرام کافه بوک]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر کتابسرای تندیس:
- کتاب نامه گمشده
- رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ
- کتاب بازگشت به خانه
پیان هییونگ نویسنده کتاب گودال متولد ۱۹۷۲ یکی از نویسندگان مطرحکره جنوبیاست. او مدرک کارشناسی خود را در نویسندگی خلاق و مدرک کارشناسی ارشد خود را در ادبیات کرهای از دانشگاه هانیانگ دریافت کرد. او در حال حاضر در دانشگاه میونگجی نویسندگی خلاق تدریس میکند و ساکن شهر سئول است.
رمان پرفروش «گودال» که روایتی است ماهرانه و دلهرهآور از تجربهی حس تنهایی و انزوا در سال ۲۰۱۷ برندهی جایزهی «شرلی جکسون» شد.
اوگی– شخصیت اصلی کتاب – پس از هشت ماه از کما بیرون میآید. از فضای سرد بیمارستان و خاطرات کمرمقی که برایش باقیمانده به خاطر میآورد که او و همسرش تصادفی مهیب را از سر گذراندهاند. اوگی توانایی حرکتش را از دست داده، همسرش اما زنده نمانده است. در روزهای پیش رو اوگی درمییابد تنها فرد باقیمانده از خانوادهی کوچکش، مادرزنش است که اکنون سرپرست و به نوعی تیمارگر او شده است.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب گودال نیز آمده است:
حال تنها سرپرستش مادرزنش است، بیوهزنی که سوگوار تکفرزندش است. دنیای اوگی محدود میشود به اتاقخوابی که در آن دراز کشیده و مرور خاطرات رابطهی آشفتهاش با همسرش، زنی حساس و باهوش که از رسیدن به همهی اهداف زندگیاش ناکام مانده جز یک هدف: کشتوکار در باغچه مقابل خانهشان! اما مدتی بعد اوگی میبیند که مادرزنش در باغچهی متروکه مشغول کندن همهی چیزهایی است که همسرش آنقدر برای کاشتنشان تلاش کرده و گودالهای بزرگتر و بزرگتری در آن حفر میکند. وقتی در این باره از او میپرسند، فقط جواب میدهد که دارد کاری را تمام میکند که دخترش شروع کرد.
[ »معرفی و نقد کتاب:رمان کوکورو– ادبیات ژاپن]
کتاب گودال
ابتدا تصور میکنید که داستان دربارهی روزگار سخت اوگی پس از تصادف و فلج شدنش است. یا حتی شاید دربارهی ارتباط برقرار کردن با مادرزن ساکت و گوشهگیرش باشد. مادزنی که تنها دلبستگی خود را در این دنیا از دست داده و داغدار مرگ دخترش است. زنی ساکت، درونگرا و منزوی که تمام تلاشش را میکند تا اوگی کمبودی حس نکند. اما داستان حتی دربارهی فداکاریهای این مادر داغدیده هم نیست.
برای درک بهتر داستان نیازمند دو دستاویز هستیم. یکی ترجمهی نام کتاب که اگر چه به انگلیسیthe holeترجمه شده، اما این واژهی کرهای معنایی دیگر هم دارد. «تنها» یا «مردبیوه» ترجمههای دیگر پیشنهادی برای نام کتاب است.
دومین نکته که میتواند به ما در درک بهتر کتاب کمک کند، دریافت و شناخت ما از ادبیات کره جنوبی یا حتی اندک شناختی نسبت به ادبیات شرق آسیاست. اگر فیلمی کرهای دیده باشید (سوای فیلم و سریالهای عاشقانهشان) یا داستانی از این سرزمین خوانده باشید میدانید که در ژانر وحشت یا معمایی ید طولایی دارند. جملات کوتاه، توصیفهای اندک، توجه به درونیات و نیات شخصیتها، ساختار چندلایهی داستانی، پوستاندازی شخصیتهای داستان، زخمهای روانی و کشف حقایق زیر غبار زمان از ویژگیهای بارز ادبیات کره محسوب میشود.
این کتاب نیز اگرچه در زمرهی ادبیات وحشت یا horror thriller دستهبندی شده، من ترجیح میدهم به آن به چشم یک رمان معمایی نگاه کنم. لازم است همچون یک کارآگاه کنجکاو زیروبالای زندگی اوگی و همسرش را بکاوید. شاید حتی مثل یک روانشناس این پرسش را مطرح کنید که پشت هر تصمیم آنها چه انگیزهای نهفته است؟
حتما در طول داستان برای شما هم این سوال پیش میآید که چرا اوگی اشارهای به دلتنگی برای همسرش نمیکند؟ چرا نام او را هیچکجای داستان پیدا نمیکنید؟ همسری نابارور که همیشه محکوم به شکست بوده و تنها دلخوشیاش باغچهی کوچکشان بود. تاکید و ارتباط نام کتاب با باغچه را چندان پررنگ درنظر نگیرید. به جایش به گودالی توجه کنید که در قلب اوگی دهان باز کرده و دارد زندگیش را میبلعد.
وقتی به نیمهی دوم داستان برسید همهچیز رنگی دیگر میگیرد. شاید حتی دلهره شما را برانگیزد تا سرعت خوانشتان را دو برابر کنید، اما پیشنهاد میکنم این کتاب کمحجم را آرام بخوانید و تمام سرنخها را جستوجو کنید. امیدوارم با داستان ارتباط برقرار کنید. و مثل من تا روزها خاطرهی خواندن این کتاب از سر و جانتان بیرون نرود.
[ »معرفی و نقد کتاب:رمان پایان ضیافت– ادبیات ژاپن]
جملاتی از متن رمان گودال
هشت ماه تمام از خانه دور مانده بود. برایش سوال بود که آیا بقیه میدانند چه حسی دارد با همسرت به سفر بروی و تنها به خانه برگردی؟
اوگی و همسرش تقریبا به سختی مخارج زندگیشان را در میآوردند. جرئت نمیکردند رویای بیمه داشتن یا پسانداز کردن را در سر بپرورانند. آینده به طرز یاسآوری برایشان دوردست به نظر میرسید و زمان حالشان تکرار وقایعی مشابه و یکنواخت بود. اما زندگی روزمرشان در آرامش میگذشت. خودشان را با نوبتی خواندن یک کتاب و صحبت دربارهی آن، موقع تمام شدنش سرگرم میکردند.
ممکن بود تمام مدت همهچیزش را از دست داده باشد، تمام مدتی که زندگیاش را کرده بود، احتمالا از خیلی وقت پیش، خیلی قبلتر از تصادف، از وقتی که برای اولین بار تصور کوچک و مبهمی از این داشت که زندگی چیست. گاهی حسش کرده بود. احساس کرده بود با وجود اینکه در همهی زمینهها سخت کار میکند، مدام در حال از دست دادن چیزی است. به خاطر همین بود که گاهی محکمتر به زندگی میچسبید.
انسان بودن مساوی بود با احساس پوچی، و اوگی از این ایده در کلاسها و سخنرانیهایش استفاده میکرد و میگفت این مسئله ممکن است حقیقت غایی باشد. وقتی نقشهی بابلی را توضیح میداد این موضوع را مطرح کرد.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب گودال
- نویسنده: پیان ههیانگ
- ترجمه: محمد عباسآبادی
- انتشارات: کتابسرای تندیس
- تعداد صفحات: ۱۶۸
👤 نویسنده مطلب:مهشید موسوی
نظر شما در موردکتاب گودالچیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
[لینک:کانال تلگرام کافه بوک]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر کتابسرای تندیس:
- کتاب نامه گمشده
- رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ
- کتاب بازگشت به خانه
#رمان #رمان_خارجی
بیشتر...
تبلیغات
طی روزهای اخیر شایعاتی در خصوص انتقال مدافع چپ استقلال به فولاد خوزستان مطرح شده بود. به گزارش خبرگز
نیلوفر حجابی Author at وبلاگ فروشگاه اینترنتی تکنولایف
جبرئیل نوکنده امروز (سوم شهریور ماه) در جمع خبرنگاران، یادآوری کرد: در موزه ملی ایران ۵۰۰۰ اثر تاریخ
در این مطلب شما را با بهترین مارک یخچال ایرانی و بهترین برند یخچال خارجی در انواع مدل های یخچال فریز
به گزارش ایسنا، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی صبح شنبه سوم شهریورماه ۱۴۰۳ از سوی سیدعزتا
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی نگارخانه تخصصی هنرهای ایرانی اسلامی ترانه باران، از نی ت
سوم شهریورماه، سیدرضا صالحی امیری با خداحافظی عزتالله ضرغامی بر صندلی ارگ آزادی تکیه زد و با وجود م
در راهنمای خرید قهوه ساز به شما می گوییم در هنگام انتخاب انواع قهوه ساز باید به چه نکاتی دقت کنید.
دبیر کانون سراسری انبوه سازان با بیان اینکه وزیر جدید راه و شهرسازی به خوبی می داند که در پستوها برا
بیشتر...