شوخی شوخی قاتل شدم خبرنامه دانشجویان ایران

از سویی در نخستین روز فروردین امسال جسد پسر جوانی داخل بشکه آبی در زمین‌های کشاورزی کشف شد. جسدی که در ادامه تحقیقات مشخص شد متعلق به فرهاد، پسر ناپدید شده است.

در ادامه تحقیقات هویت زن و مرد جوان شناسایی و هر دوی آنها بازداشت شدند، اما مرد جوان منکر قتل شد. با این حال از آنجا که همه مدارک علیه وی بود بازجویی‌ها ادامه یافت تا اینکه درنهایت لب به اعتراف گشود و گفت: روز حادثه به خانه فرهاد رفته بودم که شوخی شوخی باهم دعوایمان شد. او به من حمله کرد و یقه پیراهنم را گرفت و می‌خواست مرا خفه کند. من هم در دفاع از خود با مشت و لگد سعی می‌کردم که فرهاد را از خودم جدا کنم. من که خیلی عصبانی بودم او را کتک زدم و بعد هم آنجا را ترک کردم.

فردای آن روز با کلیدی که از قبل فرهاد به من داده بود به خانه‌اش رفتم که ناگهان جسدش را داخل حمام پیدا کردم. بلافاصله از خانه خارج شدم و با دوست دخترم به یک مغازه رفتیم و با کارت خود مقتول یک بشکه و مقداری اسید تهیه کردم و به خانه برگشتم. جسد را با اسید سوزاندم و داخل بشکه گذاشتم بعد بشکه را داخل خودروی دوستم قرار دادم. به خانه رفته و یک روز بشکه داخل انباری خانه بود. بعد با دوستم تماس گرفتم و از او خواستم مرا به اطراف لواسانات ببرد.

بشکه را داخل خودروی پدرم قرار دادیم و در مسیر دوستم متوجه جسد شد. او گفت با من همکاری نمی‌کند و بالاخره او را راضی کردم و زمانی که بشکه را از ماشین خارج کردیم فندک را به سمت جنازه پرتاب کرد و باعث آتش زدن او شد.

به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی پایتخت تحقیقات برای مشخص شدن زوایای پنهان این پرونده همچنان ادامه دارد.