|
3 سال پیش
Milad Keymaram

شرمنده ام که حرف دو پهلو نمی زنم رک گفته ام که پیش تو، زانو نمی زنم من یک ستاره ام ولی از بس که خسته

شرمنده ام که حرف دو پهلو نمی زنم رک گفته ام که پیش تو، زانو نمی زنم من یک ستاره ام ولی از بس که خسته
شرمنده ام که حرف دو پهلو نمی زنم
رک گفته ام که پيش تو، زانو نمی زنم

من يک ستاره ام ولی از بس که خسته ام
بی التماس چشم تو سوسو نمی زنم

«پا» روی آب می زنم و غرق می شوم
اما به سوی خاک تو «پارو» نمی زنم

من بامداد «چشم» تو را رسم می کنم
مانند تو مداد به «ابرو» نمی زنم

مانند گردباد که سلطان بادهاست
حرف تو را بدون هياهو نمی زنم

سوگند می خورم به تو که قبله ام شدی
من سجده جز به سوی فراسو نمی زنم

من «جار» می زنم که تو را دوست داشتم
اما برای قافيه، «جارو» نمی زنم

هر قدر هم که شعر مرا کهنه تر کند
من دست رد به سينه ی آهو نمی زنم

زنگين و بی اراده و بی استفاده ام
با تيغ کهنه ی سخنم «مو» نمی زنم
? @ardalan.azarmi
#‌miladkeymaram
از غلامرضا طریقی
@gholamreza.tarighi

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط