?
بروژ-قسمت سوم
یادتونه وقتی بچه بودیم کوبلن می‌دوختیم، بعدش قاب می‌گرفتیم و به دیوار آویزونش می‌کردیم؟
وقتی بچه بودم مامانم کوبلن‌دوزی می‌کرد و یه جاهاییش رو که طرح‌های ساده‌تر داشت، اجازه می‌داد من کارشو بکنم. فکر کنم بیش‌ترش هم سیاه بود. همه‌ش دوست داشتم اون قسمتای رنگی رنگی‌اش به من برسه. یه جاهایی هم یادمه گند می‌زدم و مامانم می‌شکافت و از نو می‌رفت تو کارش.
ولی اولین کوبلنی که به صورت مستقل (!) انجامش دادم، یه کوبلنی بود که از همون طرح‌های کلیشه‌ای دو تا قو و یه رودخونه و یه کوه تو اون دوردست‌ها داشت. ولی خب من خیلی دوستش داشتم. اون رو با خواهرم دوختیم و بعدش قاب گرفتیم و زدیم سینه دیوار. تا روزها و روزها شاید روزی هزار بار نگاهش می‌کردم. عین همون طرح رو تو مسابقه نقاشی (نمی‌دونم منطقه بود استان بود کجا بود) کشیدم.
تو بروژ مغازه‌هایی هست که از این‌ بوم‌های کوبلن‌دوزی می‌فروشند. دیدن این بوم‌های کوبلن‌دوزی تو مغازه‌های بروژ برام جالب بود و البته کارهای برودری‌دوزی و صنایع دستی زیادی که تو مغازه‌های سنتی‌شون بود.

Dans mon enfance, ma mère faisait la broderie et me permettait de la faire sur les parties qui étaient simples. Mais, j’aimais de broder toute seule :)
La première broderie que j’ai fait, a eu un motif de deux oies dans un courant d’eau et des montagnes au loin et … On l’a brodé, moi et ma sœur. J’ai peint exactement le même motif dans un concours de peinture.
Il y a des magasins, à Bruges, qui vendent des toiles de broderie. C’était très intéressant pour moi de voir de telles toiles de broderie là.
#‌کوبلن #‌کوبلن_دوزی #‌بروژ #‌بلژیک #‌توریسم #‌گردشگری #‌گردشگری_جهان #‌هنرهای_دستی #‌صنایع_دستی #‌هنر #‌عکس #‌عکس_گردشگری #‌فوتوگرافی #‌عکاسی #‌عکاسی_گردشگری
#‌bruges #‌belgique?? #‌broderie #‌artisanat #‌phototourism #‌photography #‌photo #‌handicraft