دیوان وحشی بافقی به کوشش : پرویز بابایی انتشارات نگاه چاپ سوم جلد محکم به همراه کاور صفحه جهت بهتر

دیوان وحشی بافقی به کوشش : پرویز بابایی انتشارات نگاه چاپ سوم جلد محکم به همراه کاور صفحه جهت بهتر
#‌دیوان_وحشی_بافقی

به کوشش :#‌پرویز_بابایی

#‌انتشارات_نگاه
چاپ سوم ۱۳۸۰
جلد محکم به همراه کاور

۵۲۲صفحه
(#‌لطفأ_جهت_بهتر_دیدن_کیفیت_کتاب_و_همچنین_فهرست_و_مقدمۀ_آن_به_دیگر_عکسهای_این_پست_نیز_توجه_فرمایید )

قیمت : ۳۸ هزار تومان

کمال‌الدّین یا شمس‌الدّین محمّدوحشی بافقیدر سال 939هجری قمری در شهر بافق از توابع یزد چشم به جهان گشود.
دوران زندگی او با پادشاهی شاه تهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده هم‌زمان بود. وی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش سپری نمود.
وحشی در جوانی به یزد رفت و از دانشمندان و سخنگویان آن شهر کسب فیض کرد و پس از چند سال به کاشان عزیمت نمود و شغل مکتب‌داری را برگزید. وی پس از مدتی اقامت در کاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان، در اواسط عمر به یزد بازگشت و تا پایان عمردر این شهر زندگی کرد.

آثار باقیمانده وی عبارتند از«دیوان اشعار»، «مثنوی خلد برین»، «مثنوی ناظر و منظور» و «مثنوی فرهاد و شیرین»که این آخری به علت فوت وی ناتمام ماند و قرنها پس از او وصال شیرازی آن را به اتمام رساند.دیوان اشعار او شامل 9076بیتغزل، قصیده، قطعه، رباعی، ترکیب بند، ترجیع بند، مخمس و مثنویمنتشر شده است.

وحشی بافقی در سال 991 هجری قمری از دنیا رفت. مزار وی در محله سر برج یزد در برابر مزار شاهزاده فاضل، برادر امام هشتم قرار دارد.

_

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند

از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود

حالا که رماندی و رمیدیم، رمیدیم

کوی تو که باغ ارم روضه خلد است

انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم

صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن

گر میوه یک باغ نچیدیم، نچیدیم

سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل

هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم

وحشیسبب دوری و این قسم سخن‌ها

آن نیست که ما هم نشنیدیم، شنیدیم ************** همخواب رقیبانی و من تاب ندارم

بی‌تابم و از غصه این خواب ندارم

زین در نتوان رفت و در آن کو نتوان بود

درمانده‌ام و چاره این باب ندارم

آزرده ز بخت بد خویشم نه ز احباب

دارم گله ازخویش و ز احباب ندارم

ساقی می صافی به حریفان دگر ده

من درد کشم ذوق می ناب ندارم

وحشیصفتم این همه اسباب الم هست

غیر از چه زند طعنه که اسباب ندارم

_

#‌frosh_ketab
#‌معرفی_کتاب #‌کتاب_خوب #‌کتابخوانی #‌کتاب_خوب_بخوانیم #‌عشق_کتاب #‌خوره_کتاب #‌کتابفروشی #‌کتاب_کمیاب #‌کتاب_نایاب #‌ارسال_کتاب_به_سراسر_کشور #‌ارسال_کتاب_به_خارج_از_کشور

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط