|
3 سال پیش
کتاب خوب

.زوزه های باد می آید به گوش وهمِ وحشت گونه ای هر دم صدایم میزند چشم های خسته سنگین میشود کودکی با تو

.زوزه های باد می آید به گوش وهمِ وحشت گونه ای هر دم صدایم میزند چشم های خسته سنگین میشود کودکی با تو
.
زوزه های باد می آید به گوش
وهمِ وحشت گونه ای هر دم صدایم میزند
چشم های خسته سنگین میشود
کودکی با توپ بر در میزند
من سراسیمه به بیرون می دَوم
جای پای کودکی هایم به چشمم میخورد
اندکی آنسوتر اما پیرمردی میرود
وحشتی بر شاخه های خشکِ بید
شعر مُردن می سراید میپرد
روزگار گنگمان با ساز ناکوکی چرا
ساز مُردن میزند !؟
سالها میگذرد
در کُما ماندم هنوز
کاش میشد با صدای مادرم
از هراسان خوابِ خویش
چشمِ غفلت وا کنم
کودکی باشم که رویایش به سر
فکرِ تعطیلی فردا می کند...
.
#‌شاخه_های_خشک_بید
#‌عباس_قره_خانلو
.
.
#‌کتاب #‌ketab

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط