|
3 سال پیش
کتاب خوب

.آن زنی که روزها تعقیبش می کردم شب ها به حرکات سریعش در خیابان با آن کفش های تخت ناراحت فکر می

.آن زنی که روزها تعقیبش می کردم شب ها به حرکات سریعش در خیابان با آن کفش های تخت ناراحت فکر می
.
آن زنی که روزها تعقیبش می کردم و شب ها به حرکات سریعش در خیابان با آن کفش های تخت و ناراحت فکر می کردم، کسی بود که هنوز نمی دانست دارد چه کار می کند. او در اوج حوادث زندگیش قرار داشت و من تازه از سفر برگشته بودم و کوله بارم را زمین گذاشته بودم. او هنوز در تب و تاب تصمیماتی بود که بعدها بارها در موردش فکر خواهد کرد. او در دوران طلایی زندگیش بود؛ زمانی که هر چیز جدیدی تو را به دنیای جدیدی دعوت می کند و هر دنیای جدید با خودش قوانین جدید می آورد و انتهای این راه این است که هر قانون جدید دست کم تو را به انسان دیگری تبدیل می کند. زمانی که او دائما در حال پوست انداختن بود، من زنی بودم با بچه ای در شکم و زندگی ای بیش از اندازه از رمق افتاده.
.
#‌پنهانی
#‌نسترن_خالصی
#‌نشر_مروارید
.
زوج جوانی که درگیر فراز و فرودهای یک زندگی معمولی و کم حاشیه هستند، به ناگاه وارد یک ماجرای جنایی می شوند؛ ماجرایی که آن ها را به شناخت جدیدی از یکدیگر می رساند و در نهایت قضاوت کردن را برای آن دو سخت می کند. در تب و تاب همین حوادث است که مرز عشق و نفرت باریک تر می شود و هر کدام می فهمند که چقدر درست زیستن دشوار است.
.
برای تهیه کتاب می توانید به کتابفروشی ها و سایت های اینترنتی معتبر و یا سایت انتشارات مروارید مراجعه کنید.
www.morvarid.pub
@morvaridpub
.
#‌کتاب_خوب #‌کتاب #‌معرفی_کتاب #‌رمان_ایرانی
#‌book #‌ketab

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط