|
4 سال پیش
نشر هیرمند
فانتزیِ احساس برانگیزی از مجموعه شهرزاد هیرمند اولین تماس تلفنی از بهشت میچ لبو
? فانتزیِ احساسبرانگیزی از مجموعهی #شهرزاد_هیرمند!
———————————————
#اولین_تماس_تلفنی_از_بهشت
#میچ_آلبوم
#مهرآیین_اخوت
? بخشی از متن گتاب:
روزی که اولین تماسِ تلفنیِ بهشت با جهان برقرار شد، تِس رافِرتی داشت یک جعبه چای کیسهای را باز میکرد.
ریننننننگ! / محل نداد و باز هم با ناخنهایش مشمعِ دورِ جعبه را کَند.
ریننننننگ! / ناخنش را لای برآمدگیِ روی نوار مشمع گذاشت و کشیدش.
ریننننننگ! / بالاخره پارهاش کرد. بعد کیسه را کند و کف دستش مچاله کرد. میدانست اگر یک زنگ دیگر بخورد، میرود روی پیغامگیر و...
ریننننننگ! / «الو؟»
دیر شده بود.
«اَه؛ این پیغامگیر هم...» اول صدای کلیکِ دستگاه را که روی پیشخوان آشپزخانه بود شنید و بعد هم صدای پیغام ضبطشدهی خودش را.
«سلام؛ تس هستم. لطفاً اسم و شمارهی تماس خودتون رو بگذارید. توی اولین فرصت تماس میگیرم باهاتون. ممنون.»
صدای بوق کوتاهی آمد و بعد هم صدای خشخشی کمابیش شَدید. اما بعد از آن...
«سلام دخترم... باید یه چیزی بهت بگم.»
نفسِ تس بالا نیامد. گوشی از دستش افتاد.
مادرش چهار سال پیش مرده بود...
•••••••••••••••••••••••••••••••
?۳۳۱ صفحه
?۳۹،۰۰۰ تومان
———————————————
#love #family #life#live #عشق #تهران #ایران #زندگی #خانواده #کتاب #رمان #بهشت #تلفن #رمان_عاشقانه #رمان_فانتزی #نشرهیرمند #نشر_هیرمند #نشر_مرو #نشرمرو #کتاب_مرو
———————————————
#اولین_تماس_تلفنی_از_بهشت
#میچ_آلبوم
#مهرآیین_اخوت
? بخشی از متن گتاب:
روزی که اولین تماسِ تلفنیِ بهشت با جهان برقرار شد، تِس رافِرتی داشت یک جعبه چای کیسهای را باز میکرد.
ریننننننگ! / محل نداد و باز هم با ناخنهایش مشمعِ دورِ جعبه را کَند.
ریننننننگ! / ناخنش را لای برآمدگیِ روی نوار مشمع گذاشت و کشیدش.
ریننننننگ! / بالاخره پارهاش کرد. بعد کیسه را کند و کف دستش مچاله کرد. میدانست اگر یک زنگ دیگر بخورد، میرود روی پیغامگیر و...
ریننننننگ! / «الو؟»
دیر شده بود.
«اَه؛ این پیغامگیر هم...» اول صدای کلیکِ دستگاه را که روی پیشخوان آشپزخانه بود شنید و بعد هم صدای پیغام ضبطشدهی خودش را.
«سلام؛ تس هستم. لطفاً اسم و شمارهی تماس خودتون رو بگذارید. توی اولین فرصت تماس میگیرم باهاتون. ممنون.»
صدای بوق کوتاهی آمد و بعد هم صدای خشخشی کمابیش شَدید. اما بعد از آن...
«سلام دخترم... باید یه چیزی بهت بگم.»
نفسِ تس بالا نیامد. گوشی از دستش افتاد.
مادرش چهار سال پیش مرده بود...
•••••••••••••••••••••••••••••••
?۳۳۱ صفحه
?۳۹،۰۰۰ تومان
———————————————
#love #family #life#live #عشق #تهران #ایران #زندگی #خانواده #کتاب #رمان #بهشت #تلفن #رمان_عاشقانه #رمان_فانتزی #نشرهیرمند #نشر_هیرمند #نشر_مرو #نشرمرو #کتاب_مرو
بیشتر...
تبلیغات