دقیقا ماه شده که همدیگه رو ندیدیم فاطمه دیگه از دستم کفری شده بود مخصوصا این که محل کارش خیلی بهم

دقیقا ماه شده که همدیگه رو ندیدیم فاطمه دیگه از دستم کفری شده بود مخصوصا این که محل کارش خیلی بهم
دقیقا ۷ ماه شده که همدیگه رو ندیدیم . فاطمه دیگه از دستم کفری شده بود ??
مخصوصا این که محل کارش خیلی بهم نزدیک بود ولی تو این چند ماه انقدر کارام زیاد شده بود که اصلا نتونستم برم ببینمش?
حالاااا
تو همین هفته از شانس من ??شرکتشون جا به جا شد و ادرس دفتر جدید و نداشتم .
اسم خیابون و کوچه رو طی تلاش های متمادی در هفت شبانه روز ,و در لفافه و با هزار ترفند و خالی بندی ازش پرسیدم.?
محل کارجدیدش نزدیک خونه کوثر بود و کوثر هم به اون محله آشنا تر بود.? رفتم دنبال کوثر و با هم کوچه ی شرکتشون رو پیدا کردیم .?
بهش زنگ زدم .
پرسید کجایی ماری ؟?
گفتم ، هیچی منتظر تو وسط کوچه .? بپر پایین ?
و باقی ماجرا ...
@fatemeh_sadeqiii ????
در انتها جا داره تشکر کنم از خانواده های مومنی و رشیدی که ما را در انجام این پروژه یاری نمودند .
@kosar3479
@meran_rashidi

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط