|
4 سال پیش
در آن نیامده ایام | حسن صنوبری
.شیرجه در عمق، دشوارتر است، اما لذت بخش تر است هروقت ظاهرگرایی بر جامعه حاکم شود آدمی از حقیقت زیب
.
شیرجه در عمق، دشوارتر است، اما لذتبخشتر است
.
هروقت ظاهرگرایی بر جامعه حاکم شود آدمی از حقیقت و زیبایی محروم میشود. از علائم بارز ظاهرگرایی، خطکشیهای سطحی و هیجانی است. چه در سیاست، چه فرهنگ، چه اخلاق، چه ادبیات و چه سینما. در چنین شرایطی تو نمیتوانی از عمق سخن بگویی، چون ناخواسته به یکی از سطوح روبنایی محکوم میشوی
.
تا سالها به راحتی نمیشد اسم #آندری_تارکوفسکی را در ایران آورد. هنوز هم شک دارم بشود اما در دهههای قبل نبرد جاهلانۀ تارکوفسکیستیزان و تارکوفسکیستایان بسیار هولناک بود. از یکسو جوانهای روشنفکرمآبی که حاضر بودند کلی در صف بایستند، بعد به تماشای فیلمی چهار ساعته با زبان اصلی روسی و بیزیرنویس بنشینند و بعد بیایند درباره فیلمی که نفهمیدهاند، با اتکا به این سخن که «سینما یعنی تصویر» در گعدهها و روزنامهها حرف بزنند و نظریهپردازیکنند یا در فیلمهاشان نماهای مخدوشی از #تارکوفسکی را برای مخاطب بیچارۀ وطنی بازسازی کنند. از سویی دیگر جوانهای حزباللهیمسلکی که فکر میکردند مبارزه با تارکوفسکی بیچاره مبارزه با آمریکا و شوروی است، فیلمهایش را ندیده تمسخر میکردند، در مقابلش هیچکاک و دیگران را علم میکردند و گاه آنقدر در نظریهپردازی علیه مخاطب خاص و به نفع مخاطب عام پیش میرفتند که مرزی بین سینمای محبوبشان با فیلم فارسی پیش از انقلاب دیده نمیشد. از گروه اول انبوهی فیلم بینمک و مقلدانه و عقیم ماند که امروز حتی اسمشان را هم به یاد نمیآریم و از گروه دوم نیز پدیدههایی مثل دهنمکی که فاتح گیشه شدند و #هنر را در ملأ عام ذبح کردند
.
آن گرد و غبارها فرونشستند. یا سرانجام فرومینشینند. البته که قرار نیست همۀ فیلمهای تارکوفسکی شاهکار باشند، قرار نیست تقلید ناشیانه از او به کار سینمای ما بیاید، قرار هم نیست فیلمهای او را مخاطب عمومی تاب آورد؛ اما تارکوفسکی به اتکای بعضی فیلمهایش، آنقدر عظمت دارد که در کنار داستایوفسکی و دیگر بزرگان #روس و در کنار #برگمان و دیگر بزرگان #سینما ماندگار باشد. و البته که من اثر او را در بعضی کارگردانهای موفق خودمان هم میبینم
.
#استاکر (۱۹۷۹) یک شیرجه در عمق است. نفس عمیق میخواهد. ذهن دقیق میخواهد. قدرت میخواهد. جرأت میخواهد. رنج و خطر دارد، اما لذتش هم برای آنکه بتواند سر از آب برون کند صدچندان است. فیلمهایی مثل استاکر عمیقترین اندیشههای فلسفی و والاترین حکمتهای دینی را تصویر کردهاند و دریغ بسیاری دارد که دیده نشوند یا دیده شوند و فهمیده نشوند. هنر، فرصتی برای پالایش و رشد انسانی است...
.
[ادامه در کامنت]
شیرجه در عمق، دشوارتر است، اما لذتبخشتر است
.
هروقت ظاهرگرایی بر جامعه حاکم شود آدمی از حقیقت و زیبایی محروم میشود. از علائم بارز ظاهرگرایی، خطکشیهای سطحی و هیجانی است. چه در سیاست، چه فرهنگ، چه اخلاق، چه ادبیات و چه سینما. در چنین شرایطی تو نمیتوانی از عمق سخن بگویی، چون ناخواسته به یکی از سطوح روبنایی محکوم میشوی
.
تا سالها به راحتی نمیشد اسم #آندری_تارکوفسکی را در ایران آورد. هنوز هم شک دارم بشود اما در دهههای قبل نبرد جاهلانۀ تارکوفسکیستیزان و تارکوفسکیستایان بسیار هولناک بود. از یکسو جوانهای روشنفکرمآبی که حاضر بودند کلی در صف بایستند، بعد به تماشای فیلمی چهار ساعته با زبان اصلی روسی و بیزیرنویس بنشینند و بعد بیایند درباره فیلمی که نفهمیدهاند، با اتکا به این سخن که «سینما یعنی تصویر» در گعدهها و روزنامهها حرف بزنند و نظریهپردازیکنند یا در فیلمهاشان نماهای مخدوشی از #تارکوفسکی را برای مخاطب بیچارۀ وطنی بازسازی کنند. از سویی دیگر جوانهای حزباللهیمسلکی که فکر میکردند مبارزه با تارکوفسکی بیچاره مبارزه با آمریکا و شوروی است، فیلمهایش را ندیده تمسخر میکردند، در مقابلش هیچکاک و دیگران را علم میکردند و گاه آنقدر در نظریهپردازی علیه مخاطب خاص و به نفع مخاطب عام پیش میرفتند که مرزی بین سینمای محبوبشان با فیلم فارسی پیش از انقلاب دیده نمیشد. از گروه اول انبوهی فیلم بینمک و مقلدانه و عقیم ماند که امروز حتی اسمشان را هم به یاد نمیآریم و از گروه دوم نیز پدیدههایی مثل دهنمکی که فاتح گیشه شدند و #هنر را در ملأ عام ذبح کردند
.
آن گرد و غبارها فرونشستند. یا سرانجام فرومینشینند. البته که قرار نیست همۀ فیلمهای تارکوفسکی شاهکار باشند، قرار نیست تقلید ناشیانه از او به کار سینمای ما بیاید، قرار هم نیست فیلمهای او را مخاطب عمومی تاب آورد؛ اما تارکوفسکی به اتکای بعضی فیلمهایش، آنقدر عظمت دارد که در کنار داستایوفسکی و دیگر بزرگان #روس و در کنار #برگمان و دیگر بزرگان #سینما ماندگار باشد. و البته که من اثر او را در بعضی کارگردانهای موفق خودمان هم میبینم
.
#استاکر (۱۹۷۹) یک شیرجه در عمق است. نفس عمیق میخواهد. ذهن دقیق میخواهد. قدرت میخواهد. جرأت میخواهد. رنج و خطر دارد، اما لذتش هم برای آنکه بتواند سر از آب برون کند صدچندان است. فیلمهایی مثل استاکر عمیقترین اندیشههای فلسفی و والاترین حکمتهای دینی را تصویر کردهاند و دریغ بسیاری دارد که دیده نشوند یا دیده شوند و فهمیده نشوند. هنر، فرصتی برای پالایش و رشد انسانی است...
.
[ادامه در کامنت]
بیشتر...
تبلیغات