|
4 سال پیش
کتاب پَز
یک عاشقانه آرام نادر ابراهیمی نشر روزبهان ۲۳۹ صفحه..برشی از کتاب : ما با شور هیجان شتاب، گیاهی
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
#نشر_روزبهان
۲۳۹ صفحه .
.
برشی از کتاب :
ما با شور و هیجان و شتاب، گیاهی را که عاشقش بودیم یا اسمش عشق بود کاشتیم؛ اما، قطرهیی، قطرهیی آب پایِ آن نچکاندیم_ جویِ باریکِ سیر کننده که هیچ؛ و آنگاه، مبهوتِ این ماندیم که چرا گیاهِ مقدسِ ما در رَوندِ خشک شدن است؛ و بعد از عصبانی شدیم، و رنجیده، و افسرده، و صدایمان به خانه همسایه رفت... عسل! برای آخرین بار بشنو! عشق، یک معجزه یک کرامت یک اقدامِ ساحرانه نیست؛ نَفسِ عینی_عاطفی_حسی_ اندیشمندانهی زندگی ست. عشق، بدونِ اراده به اقدام، قدم از قدم برنمیدارد. عشق، پاسداری و نگهبانی دائمی میخواهد: آب نور حرکت... عشق، بدون نیروی برپادارندهی عشق، در جام میپوسد. .
خلاصه داستان :
.
داستان از قبلِ انقلاب ۵۷ شروع میشود.
از گیله مَردی که در یکی از سفرهایش با بانوی آذریاَش آشنا میشود و با او ازدواج میکند.
این دو در مسیرِ زندگی با مشکلاتی مثل بی پولی، اذیت و آزار خادمانِ حکومت، تبعید و زندانی شدنِ گیله مرد و... مواجه می شوند. با این وجود در تمام لحظهها و روزها و سالهایشان در تلاشند که زندگی خود را از خطرِ روزمرِگی نجات دهند.
گیله مرد که به دلیل انجام کارهای سیاسی، ممنوع الکار شده است، تصمیم میگیرد کتابی بنویسد و آنرا به همسرش تقدیم کند: یک عاشقانهی آرام ???
.
نظرِ من:
صفحه به صفحه ی این کتاب پر از احساساتِ ناب بود..
عطرِ چایِ بهاره،
شیرینیِ عسل،
گرمایِ نانِ تازهیِ دِهی،
بوی باران،
وهمِ جنگل،
آوازِ جیرجیرکها،
صدای نسیمِ شبانه،
عِطرِ نگاهِ معشوق،
دسته گلِ نرگسِ مرطوب،
شکوفه بارانِ درختان در بهار،
و مِه، مِهی فشرده و سنگین...
این کتابو باید تو جنگلای شمال خوند :) ??
.
سپاس فراوان از :
@shaghayegh_tahernia
.
#کتاب #کتاب_پز #مطالعه #ایران #زندگی #شعر #کتابخانه #معرفی_کتاب #دوست #کتاب_خوب #رمان #دختر #کتابدونی #کتابگردی #کتاب_خواندن #کتاب_بخوانیم #مدرسه #دانشگاه #موفقیت #فروشگاه_کتاب #فوتبال #بازیگر #ادبیات #نویسنده #عشق #تهران #عکس
#نادر_ابراهیمی
#نشر_روزبهان
۲۳۹ صفحه .
.
برشی از کتاب :
ما با شور و هیجان و شتاب، گیاهی را که عاشقش بودیم یا اسمش عشق بود کاشتیم؛ اما، قطرهیی، قطرهیی آب پایِ آن نچکاندیم_ جویِ باریکِ سیر کننده که هیچ؛ و آنگاه، مبهوتِ این ماندیم که چرا گیاهِ مقدسِ ما در رَوندِ خشک شدن است؛ و بعد از عصبانی شدیم، و رنجیده، و افسرده، و صدایمان به خانه همسایه رفت... عسل! برای آخرین بار بشنو! عشق، یک معجزه یک کرامت یک اقدامِ ساحرانه نیست؛ نَفسِ عینی_عاطفی_حسی_ اندیشمندانهی زندگی ست. عشق، بدونِ اراده به اقدام، قدم از قدم برنمیدارد. عشق، پاسداری و نگهبانی دائمی میخواهد: آب نور حرکت... عشق، بدون نیروی برپادارندهی عشق، در جام میپوسد. .
خلاصه داستان :
.
داستان از قبلِ انقلاب ۵۷ شروع میشود.
از گیله مَردی که در یکی از سفرهایش با بانوی آذریاَش آشنا میشود و با او ازدواج میکند.
این دو در مسیرِ زندگی با مشکلاتی مثل بی پولی، اذیت و آزار خادمانِ حکومت، تبعید و زندانی شدنِ گیله مرد و... مواجه می شوند. با این وجود در تمام لحظهها و روزها و سالهایشان در تلاشند که زندگی خود را از خطرِ روزمرِگی نجات دهند.
گیله مرد که به دلیل انجام کارهای سیاسی، ممنوع الکار شده است، تصمیم میگیرد کتابی بنویسد و آنرا به همسرش تقدیم کند: یک عاشقانهی آرام ???
.
نظرِ من:
صفحه به صفحه ی این کتاب پر از احساساتِ ناب بود..
عطرِ چایِ بهاره،
شیرینیِ عسل،
گرمایِ نانِ تازهیِ دِهی،
بوی باران،
وهمِ جنگل،
آوازِ جیرجیرکها،
صدای نسیمِ شبانه،
عِطرِ نگاهِ معشوق،
دسته گلِ نرگسِ مرطوب،
شکوفه بارانِ درختان در بهار،
و مِه، مِهی فشرده و سنگین...
این کتابو باید تو جنگلای شمال خوند :) ??
.
سپاس فراوان از :
@shaghayegh_tahernia
.
#کتاب #کتاب_پز #مطالعه #ایران #زندگی #شعر #کتابخانه #معرفی_کتاب #دوست #کتاب_خوب #رمان #دختر #کتابدونی #کتابگردی #کتاب_خواندن #کتاب_بخوانیم #مدرسه #دانشگاه #موفقیت #فروشگاه_کتاب #فوتبال #بازیگر #ادبیات #نویسنده #عشق #تهران #عکس
بیشتر...
تبلیغات