غزل: حضرت حافظ سه تار: استاد جلال ذوالفنون خوانش: باران نیکراه پینوشت: به جبرِ زمانِ معین، چند بیت

غزل: حضرت حافظ سه تار: استاد جلال ذوالفنون خوانش: باران نیکراه پینوشت: به جبرِ زمانِ معین، چند بیت
غزل: حضرت #‌حافظ
سه‌تار: استاد #‌جلال_ذوالفنون
خوانش: #‌باران_نیکراه
پینوشت: به جبرِ زمانِ معین، چند بیت حذف و خوانش سریع‌تر شده.
............
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی بچه‌ای شیوه پری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند
ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط