|
5 سال پیش
_arefehbook_
دوباره پرسید قدم گفتم مرا دوست داری یا نه اینکه نشد هروقت مرامیبینی فرار کنی بگو ببینم کس دیگری را

دوباره پرسید:قدم!گفتم مرا دوست داری یا نه؟!اینکه نشد.هروقت مرامیبینی فرار کنی بگو ببینم کس دیگری را دوست داری؟!
-وای نه...نه به خدا.
خنده اش گرفت وگفت ببین قدم جان من تو را خیلی دوست دارم اما....
کتاب :دختر شینا (خاطرات همسر شهید حاج ستار ابراهیمی )
خاطره نگار:بهناز ضرابی زاده
#کتاب
#کتابخوانی
#معرفی_کتاب
#داستان_مذهبی
#داستان_عاشقانه
#داستان_جذاب
#شهید
#شهیدان
#همسر_شهید
#همسران_شهدا_از_همه_عاشق_تراند
#همسران_شهید
#همسران_آسمانی
#همسران_عاشق
-وای نه...نه به خدا.
خنده اش گرفت وگفت ببین قدم جان من تو را خیلی دوست دارم اما....
کتاب :دختر شینا (خاطرات همسر شهید حاج ستار ابراهیمی )
خاطره نگار:بهناز ضرابی زاده
#کتاب
#کتابخوانی
#معرفی_کتاب
#داستان_مذهبی
#داستان_عاشقانه
#داستان_جذاب
#شهید
#شهیدان
#همسر_شهید
#همسران_شهدا_از_همه_عاشق_تراند
#همسران_شهید
#همسران_آسمانی
#همسران_عاشق
بیشتر...
تبلیغات