| 4 سال پیش کتاب پَز

داخل پستوی حجره طلا فروشی سرش گرم درست کردن گوشواره ای با طرحی ظریف زیبا بود که دل هر بیننده ای

داخل پستوی حجره طلا فروشی سرش گرم درست کردن گوشواره ای با طرحی ظریف زیبا بود که دل هر بیننده ای
داخل پستوی حجره ی طلا فروشی سرش گرم درست کردن گوشواره ای با طرحی ظریف و زیبا بود که دل هر بیننده ای را میربود... صدای پدر بزرگش را شنید که داشت چوب حراج به گوشواره های ده دیناری اش میزد و آنها را با دو دینار به مشتری ای تعارف می‌کرد سرش را بلند کرد تا ببیند کیست این مشتری که پدر بزرگ حاضر شده گوشواره ی دست ساز «هاشم»
را به دو دینار به او بدهد...
چشمانش را از پشت روبنده اش شناخت «ریحانه» بود دختر «ابوراجح حمامی»
تمام خاطرات کودکی به ذهنش هجوم آورد..
.
با خودش گفت :چه خوب شد که پدر بزرگ گوشواره ها رو به او داد...
.
متن بالا برداشت آزاد همراه با دخل و تصرف و تغییرات ریز و آنچه از کتاب بسیار زیبای
#‌رویای_نیمه_شب در ذهنم مونده بود
براتون نوشتم در حالی که این عکس رو شاید یک ماه پیش گرفتم اما دنبال فرصتی میگشتم که اون چیزی که در خور زیبایی این کتابه به ذهنم بیاد و براش بنویسم که برام بمونه و این کتاب رو برای شما خواندنی تر کنه...
.
?بی شک یکی از بهترین کتاب هایی که تا امروز خوندمه و بین سه اثر آقای #‌مظفر_سالاری رویای نیمه شب رو بیشتر از بقیه میپسندم
.
سپاس فراوان از :
@banoyee_mehrr
.
#‌کتاب #‌کتاب_پز #‌مطالعه #‌ایران #‌زندگی #‌شعر #‌کتابخانه #‌معرفی_کتاب #‌دوست #‌کتاب_خوب #‌رمان #‌دختر #‌کتابدونی #‌کتابگردی #‌کتاب_خواندن #‌کتاب_بخوانیم #‌دانش #‌مدرسه #‌دانشگاه #‌موفقیت #‌فروشگاه_کتاب #‌فوتبال #‌بازیگر #‌ادبیات #‌نویسنده #‌عشق #‌تهران #‌عکس

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط