|
4 سال پیش
کافه عاشقی
لبانت به ظرافتِ شعر شهوانی ترینِ بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند که جاندارِ غارنشین از آن سود می
#لبانت به ظرافتِ شعر
شهوانیترینِ بوسهها را به شرمی چنان مبدل میکند
که جاندارِ غارنشین از آن سود میجوید
تا به صورتِ #انسان درآید.
و گونههایت با دو شیارِ مورّب،
که غرورِ تو را هدایت میکنند و سرنوشتِ مرا
که #شب را تحمل کردهام
بیآنکه به انتظارِ #صبح مسلح بوده باشم،
و بکارتی سربلند را
از روسبیخانههای دادوستد
سربهمُهر بازآوردهام.
*هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!*
و چشمانت رازِ آتش است.
و عشقت پیروزیِ آدمیست
هنگامی که به جنگِ تقدیر میشتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر که با هزار انگشت به وقاحت
پاکیِ آسمان را #متهم میکند.
کوه با نخستین سنگها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد.
در من زندانیِ ستمگری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمیکرد ــ
من با #نخستین_نگاه_تو آغاز شدم.
#کودکی_ایوان
#آندری_تارکوفسکی
#احمد_شاملو
#کافه_عاشقی
#andreitarkovsky
#ivans_childhood
شهوانیترینِ بوسهها را به شرمی چنان مبدل میکند
که جاندارِ غارنشین از آن سود میجوید
تا به صورتِ #انسان درآید.
و گونههایت با دو شیارِ مورّب،
که غرورِ تو را هدایت میکنند و سرنوشتِ مرا
که #شب را تحمل کردهام
بیآنکه به انتظارِ #صبح مسلح بوده باشم،
و بکارتی سربلند را
از روسبیخانههای دادوستد
سربهمُهر بازآوردهام.
*هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!*
و چشمانت رازِ آتش است.
و عشقت پیروزیِ آدمیست
هنگامی که به جنگِ تقدیر میشتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر که با هزار انگشت به وقاحت
پاکیِ آسمان را #متهم میکند.
کوه با نخستین سنگها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد.
در من زندانیِ ستمگری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمیکرد ــ
من با #نخستین_نگاه_تو آغاز شدم.
#کودکی_ایوان
#آندری_تارکوفسکی
#احمد_شاملو
#کافه_عاشقی
#andreitarkovsky
#ivans_childhood
بیشتر...
تبلیغات