.هم تلخه هم ترسناک اینجا پاساژ فردوسی هستش کارکنان یک صرافی قهقهه میزنن می خندن به مردمی که از ترس

.
هم تلخه هم ترسناک
.
اینجا پاساژ فردوسی هستش کارکنان یک صرافی قهقهه میزنن و می خندن به مردمی که از ترس از بین رفتن ارزش پولشون دارن حمله می کنن دلار بیست و یک هزار تومنی بخرن .
همه ی اون هایی که این روزها میرن سکه میخرن تو این شرایط اقتصادی دارن کار درستی می کنن ، همه ی اون هایی که دلار میخرن همینطور اون هایی که میرن تو بورس همینطور همه ی اون هایی که وقتی سایت های ماشین های بنجل داخلی باز میشه حمله می کنن هم همینطور اون هایی که پول بیشتری دارن و روی ملک سرمایه گذاری می کنن هم همینطور .
این بلایی هستش که سرمون اومده . از کاسب و کارمند و کارگر تا تاجر و کارفرما و کارآفرین هر کسی به نوبه ی خودش به هر دری میزنه تا با تبدیل ریال بی ارزش به یک جایگزین قابل اعتماد تر اندک اندوخته اش از بین نره .
اون هایی ام که آهی در بساط ندارن و فقط نشستن هجوم بقیه رو تماشا می کنن و غصه می خورن هم کار درستی می کنن ؛ این شرایط غصه خوردن هم داره .
#‌اقتصاد #‌معیشت #‌دلار #‌ریال #‌بحران