حس کردم قوی بودنِ من در گرو نبود انسانی مسئول در کنارم بوده، معلول جبر شرایط به عبارتی، مجبور بودم

حس کردم قوی بودنِ من در گرو نبود انسانی مسئول در کنارم بوده، معلول جبر شرایط. به عبارتی، مجبور بودم قوی باشم تا چرخ زندگی‌ام را بچرخانم، فرزندانم را بزرگ کنم و از هیچ کاری حتی برقکاری و بنایی دریغ نکنم. با این تفسیر، آیا قوی بودم/هستم؟
شاید قوی تلقی کردنِ آدم‌ها نسبی باشد ولی بدون تردید فریده خلف و دختران ایزدیِ اسیر در چنگال داعش اَبَرقوی بودند/هستند. اسارات در دست داعشیانی که حتی ظاهرشان خوفناک بود، چه ماند باطن کثیف‌شان، کابوسی غیرقابل تصور است که حتی فکرش هم آدم را فلج می‌کند ولی فریده و دوستانش توانستند نه تنها از چنگ چنین هیولاهایی بگریزند بلکه حتی پس از آن، با افکار پوسیده‌ی قبیله که چنین دختران بیگناهی را نه قربانی بلکه کثیف و لکه‌دامان می‌دانست، بجنگند. فریده و دختران ایزدی واژه‌ی قوی و قهرمان را معنایی واقعی بخشیدند. .
#‌دختری_که_از_زندان_داعش_گریخت
نویسنده #‌فریده_خلف
مترجم #‌سودابه_قیصری
#‌نشرکتاب_پارسه .
سپاس فراوان از :
@ketabeparseh
@soudabehqaisari
.
#‌کتاب #‌کتاب_پز #‌مطالعه #‌ایران #‌زندگی #‌شعر #‌کتابخانه #‌معرفی_کتاب #‌دوست #‌کتاب_خوب #‌رمان #‌دختر #‌کتابگردی #‌داعش #‌کتاب_بخوانیم #‌مدرسه #‌دانشگاه #‌موفقیت #‌فروشگاه_کتاب #‌فوتبال #‌بازیگر #‌ادبیات #‌نویسنده #‌عشق #‌تهران #‌عکس