|
3 سال پیش
فروش و ارسال کتاب کمیاب
طلوع محمد مجموعه شعری از : مهدی سهیلی بر گزیده اشعار غیر عاشقانه مهدی سهیلی انتشارات کتابخانه سنائی
#طلوع_محمد
مجموعه شعری از :#مهدی_سهیلی ( بر گزیده اشعار غیر عاشقانه ی مهدی سهیلی)
#انتشارات_کتابخانه_سنائی
چاپ دوم ۱۳۵۴
جلد سلفون سخت
« بسیار تمیز»
۴۰۰صفحه (#لطفأ_جهت_بهتر_دیدن_کیفیت_این_کتاب_به_دیگر_عکسهای_این_پست_نیز_توجه_فرمایید )
قیمت : ۴۶ هزار تومان
زمين و آسمان " مكه " آن شب نورباران بود
و موج عطر گل در پرنيان باد مي پيچيد -
اميد زندگي در جان موجودات مي جوشيد -
هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود
شبی مرموز و رويايی -
به شهر " مكه " مهد پاكجانان دختر مهتاب مي خنديد
شبانگه ساحت " ام القري " در خواب مي خنديد
ز باغ آسمان نيلگون صاف و مهتابي -
دمادم بس ستاره مي شكفت و آسمان پولك نشان مي شد
صداي حمد و تهليل شباويزان خوش آهنگ -
به سوي كهكشان ميشد. ***** دل سياره ها در آسمان حال تپيدن داشت -
و دست باغبان آفرينش در چنان حالت -
سر " گل آفريدن " داشت. ***** شگفتيخانه ي " ام القري " در انتظار رويدادي بود
شب جهل و ستمكاري -
به اميد طلوع بامدادي بود.
سراسر دستگاه آفرينش اضطرابي داشت
و نبض كائنات از انتظاري دم به دم مي زد
همه سياره ها در گوش هم آهسته مي گفتند
كه: امشب نيمه شب خورشيد مي تابد
ز شرق آفرينش اختر اميد مي تابد ***** در آن حال " آمنه " در عالم سرگشتگي مي ديد:
به بام خانه اش بس آبشار نور مي بارد
و هر دم يك ستاره در سرايش مي چكد رنگين و نوراني
و زين قدرت نمايي ها نصيب او -
شگفتي بود و حيراني *** _
#frosh_ketab
#معرفی_کتاب #کتاب_خوب #کتابخوانی #کتاب_خوب_بخوانیم #کتابفروشی #کتاب_کمیاب #کتاب_نایاب #کتاب_دست_دوم #ارسال_کتاب_به_تمام_نقاط_کشور #ارسال_کتاب_به_خارج_از_کشور
مجموعه شعری از :#مهدی_سهیلی ( بر گزیده اشعار غیر عاشقانه ی مهدی سهیلی)
#انتشارات_کتابخانه_سنائی
چاپ دوم ۱۳۵۴
جلد سلفون سخت
« بسیار تمیز»
۴۰۰صفحه (#لطفأ_جهت_بهتر_دیدن_کیفیت_این_کتاب_به_دیگر_عکسهای_این_پست_نیز_توجه_فرمایید )
قیمت : ۴۶ هزار تومان
زمين و آسمان " مكه " آن شب نورباران بود
و موج عطر گل در پرنيان باد مي پيچيد -
اميد زندگي در جان موجودات مي جوشيد -
هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود
شبی مرموز و رويايی -
به شهر " مكه " مهد پاكجانان دختر مهتاب مي خنديد
شبانگه ساحت " ام القري " در خواب مي خنديد
ز باغ آسمان نيلگون صاف و مهتابي -
دمادم بس ستاره مي شكفت و آسمان پولك نشان مي شد
صداي حمد و تهليل شباويزان خوش آهنگ -
به سوي كهكشان ميشد. ***** دل سياره ها در آسمان حال تپيدن داشت -
و دست باغبان آفرينش در چنان حالت -
سر " گل آفريدن " داشت. ***** شگفتيخانه ي " ام القري " در انتظار رويدادي بود
شب جهل و ستمكاري -
به اميد طلوع بامدادي بود.
سراسر دستگاه آفرينش اضطرابي داشت
و نبض كائنات از انتظاري دم به دم مي زد
همه سياره ها در گوش هم آهسته مي گفتند
كه: امشب نيمه شب خورشيد مي تابد
ز شرق آفرينش اختر اميد مي تابد ***** در آن حال " آمنه " در عالم سرگشتگي مي ديد:
به بام خانه اش بس آبشار نور مي بارد
و هر دم يك ستاره در سرايش مي چكد رنگين و نوراني
و زين قدرت نمايي ها نصيب او -
شگفتي بود و حيراني *** _
#frosh_ketab
#معرفی_کتاب #کتاب_خوب #کتابخوانی #کتاب_خوب_بخوانیم #کتابفروشی #کتاب_کمیاب #کتاب_نایاب #کتاب_دست_دوم #ارسال_کتاب_به_تمام_نقاط_کشور #ارسال_کتاب_به_خارج_از_کشور
بیشتر...
تبلیغات