|
4 سال پیش
نشر هیرمند
جغرافیای من تو جنیفر اسمیت مهرا یین اخوت در روز اول سپتامبر، دنیا در تاریکی فرورفت اما لوسی پت رسو
??
#جغرافیای_من_و_تو
#جنیفر_اسمیت
#مهرآیین_اخوت
.
در روز اول سپتامبر، دنیا در تاریکی فرورفت. اما لوسی پتِرسون که به دیوارِ فلزیِ آسانسوری تاریک تکیه زده بود، امکان نداشت از گستردگیِ این واقعه خبر داشته باشد. آن زمان حتی به خیالش هم نمیآمد که خاموشی فراتر از این ساختمانی است که تمام عمرش را در آن زندگی کرده و الان برقِ تمام خیابانها هم رفته و چراغهای راهنمایی خاموش شدهاند و خبری از زمزمهی هواکشها نیست و تنها سکوتی تپنده و وهمناک باقی مانده. هنوز هیچی نشده مردمِ زیادی به خیابانهای درازِ مَنهَتَن ریخته بودند و مثل ماهیهای آزاد که برخلاف جریان آب شنا میکنند، بهسمت خانههایشان میرفتند. در تمام جزیره، بوق ماشینها هوا را میشکافد و مردم پنجرهها را باز کردهاند و بستنیها در هزاران هزار فریزر دارند آب میشوند. تمامِ شهر مثل شمعی که فوتش کرده باشند خاموش شده؛ اما در آن مکعبِ بینورِ آسانسور، لوسی امکان نداشت از این وقایع خبر داشته باشد...
.
.
.
مجموعهی #شهرزاد_هیرمند
.
#نشرهیرمند
#نشر_هیرمند
#کتاب_هیرمند
#رمان_عاشقانه
#رمان
#کتاب
#کتابخوانی
#کتاب_باز
#جغرافیای_من_و_تو
#جنیفر_اسمیت
#مهرآیین_اخوت
.
در روز اول سپتامبر، دنیا در تاریکی فرورفت. اما لوسی پتِرسون که به دیوارِ فلزیِ آسانسوری تاریک تکیه زده بود، امکان نداشت از گستردگیِ این واقعه خبر داشته باشد. آن زمان حتی به خیالش هم نمیآمد که خاموشی فراتر از این ساختمانی است که تمام عمرش را در آن زندگی کرده و الان برقِ تمام خیابانها هم رفته و چراغهای راهنمایی خاموش شدهاند و خبری از زمزمهی هواکشها نیست و تنها سکوتی تپنده و وهمناک باقی مانده. هنوز هیچی نشده مردمِ زیادی به خیابانهای درازِ مَنهَتَن ریخته بودند و مثل ماهیهای آزاد که برخلاف جریان آب شنا میکنند، بهسمت خانههایشان میرفتند. در تمام جزیره، بوق ماشینها هوا را میشکافد و مردم پنجرهها را باز کردهاند و بستنیها در هزاران هزار فریزر دارند آب میشوند. تمامِ شهر مثل شمعی که فوتش کرده باشند خاموش شده؛ اما در آن مکعبِ بینورِ آسانسور، لوسی امکان نداشت از این وقایع خبر داشته باشد...
.
.
.
مجموعهی #شهرزاد_هیرمند
.
#نشرهیرمند
#نشر_هیرمند
#کتاب_هیرمند
#رمان_عاشقانه
#رمان
#کتاب
#کتابخوانی
#کتاب_باز
بیشتر...
تبلیغات