مثلاً حرصتان بگیرد که یعنی چه که هر چیز می گویید مخاطب ناخودآگاه بگوید وای من هم هر چیز می

مثلاً حرصتان بگیرد که یعنی چه که هر چیز می گویید مخاطب ناخودآگاه بگوید وای من هم هر چیز می
‌ ‌
مثلاً حرصتان بگیرد که یعنی چه که هر چیز می‌گویید مخاطب ناخودآگاه بگوید "وای من هم" و هر چیز می‌گوید ناخودآگاه بگویید "وای من هم!"
یا بعدش بیخیالِ تشابهاتِ داستان شده شروع کنید به فِرت و فرت عکس گرفتن!
بعد هی گوشی زنگ بخورد و گند بزند به ژست‌های خزِ دهه‌ی هفتادی‌تان.
آخرش هم تراژدیِ خنده‌دارِ اولین تجربه‌ی روانه شدنِ ماشین به پارکینگ... پدرسوخته فقط چند ساعت چشممان را دور دیده بود! به هوسِ جرثقیل‌سواری، گولش زدند و بردندش.
در عکسِ یکی‌ مانده به آخر داشت زاویه‌ی بهینه‌ی شات را امتحان می‌کرد.
عکسِ آخر تازه فهمیده بودیم "بنزین، تَر است و ماشین نیست!"، پرسون پرسون (مثلِ #‌الهه_پرسون ) زیرزمینِ پارکینگ‌ها را یافتیم و باز از گیجی و غصه زدیم به عکس-درمانی و این #‌نیش که قربانش بروم همیشه باز است!
دیروز و امروز هم به یُمنِ آفیش‌های پی در پی نشد پِدال‌ش را بگیرم و بیاورمش خانه. حالا بگذریم که کلی خرجِ تسویه‌ی خلافی گذاشته روی دستمان...
خلاصه اینکه #‌گیسو خانم، دو شب است که در بازداشتگاه، کنار سایر ماشین‌های خلافکار به سر می‌برد!
اینها را بیخیال
الهه‌ی جان
خودمانیم...
چقدر این جهانِ پهنِ مشترکِ بین‌مان دوست‌داشتنی بود.
دوست می‌دارمت آرتمیسِ دلربا

#‌باران_نیکراه

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط