نظم: محمدرضا طاهری خوانش: باران نیکراه فرض کن آتش به فرمانِ پرِ پروانه باشد پاسبان ها فر

نظم: محمدرضا طاهری خوانش: باران نیکراه فرض کن آتش به فرمانِ پرِ پروانه باشد پاسبان ها فر
‌ ‌ ‌
نظم: #‌محمدرضا_طاهری
خوانش: #‌باران_نیکراه
------------------------------------------------------------------------- #‌فرض_کن آتش به فرمانِ پرِ پروانه باشد
پاسبان‌ها مِی فروش و پادگان میخانه باشد

فرض کن از آهِ ما آتش به ریشِ ظالم افتد
عصر او پایان بگیرد، قصرِ او ویرانه باشد

روزگاری آرمانی را تصور کن که در آن
عهدها محکم بماند، قول‌ها مردانه باشد

چشم‌هایت را ببند و تن به او بسپار، هر چند
آنکه می‌بوسد لبت‌ را با غمت بیگانه باشد

شربتِ مسموم خوردن، بهتر از لب تشنه مردن
نوش جان کن گر چه شاید زهر در پیمانه باشد

سال‌ها در گوشِ مردم قصه‌ی موعود خواندند
من که باور کردم اما، وای اگر افسانه باشد!!!
@mohammadrezataherii

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط