بنده خدا حق داشت تا روبه راه شدن ماشین خانه ماندند شب وقتی مسعود زنگ زد نمی دانستم قضیه خواستگاری

بنده خدا حق داشت تا روبه راه شدن ماشین خانه ماندند شب وقتی مسعود زنگ زد نمی دانستم قضیه خواستگاری
بنده خدا حق داشت و تا روبه راه شدن ماشین خانه ماندند. شب وقتی مسعود زنگ زد نمی‌دانستم قضیه خواستگاری را بگویم یا نه، البته قبل از آن گوشی را به دستش داده بودم که خودش پیش قدم شد و گفت:
_هاجان این مهموناتون بنده خدا خیلی علاف شدن نه؟
متعجب پرسیدم:
_قضیه چیه؟ تو از کجا مهمونای ما رو دیدی؟
خنده کوتاهی کرد و گفت:
_خبر نداری، داشتم رد می‌شدم این دو تا پیری رو دم حیاطتون دیدم که دارن در مورد خواستگاری حرف می‌زنن، اعصابم به هم ریخت. بهمم گفته بودی یه بوهای میاد، منم نامردی نکردم برگشتم چهار چرخشون رو پنچر کردم دیگه از این ورا پیداشون نشه.
نمی‌دانستم آن لحظه بخندم یا به خاطر کارش مواخذه‌اش کنم، بیچاره خانواده کریمی.
اما این تنها موردی نبود که مسعود به حسابشان می‌رسید.
به هر حال روزها از پی هم گذشتند، وضع من و مسعود به همین منوال بود. قضیه خانواده کریمی هم با مخالفت من به فراموشی سپرده شد. این میان بیشترین فشار را تحمل می‌کردم، مسعود تنها عاشقی کردن بلد بود. با فشار مسعود تبدیل به دختری شده بودم که فکر و ذکرش تماس‌های تلفن شده بود و باید غرغر‌های مادرش را هم تحمل می‌کرد. دیگر کار به جایی رسیده بود که هیچ جا مادر را همراهی نمی‌کردم و بهانه‌های جور وا جور پیدا می‌کردم تا خانه بمانم. اواسط سال دوم آشنایی‌مان بود که اولین نفر از اعضای خانه در مورد مسعود فهمید. آن شب هم به بهانه‌ی خانه همسایه به دیدار مسعود رفتم و گرم صحبت با مسعود بودم که شعله وارد خانه شد. آن چه که می‌دید را باور نداشت، نمی‌دانم آن لحظه صغری چه‌طور نتوانسته بود از آمدن شعله به داخل خانه ممانعت کند، به هر حال با لحنی متعجب گفت:
_هاجر این جا چه خبره؟
آن لحظه با وجود این که ترسیده بودم ولی به خودم مسلط شدم و گفتم:
_شعله جون چیزی نیست بیا داخل.
شعله هم هاج و واج دم در ایستاده بود که مجبور شدم از جایم بلند شوم و کمی برایش توضیح دهم شاید از شوک بیرون بیاید.
از شعله نمی‌ترسیدم، می‌دانستم راز نگه‌دار است و بود اما گاهی سرنوشت بد طور در کاسه‌ات می‌گذارد که آثارش بعد از سال‌ها بر دلت می‌ماند. #‌رمان#‌رمانکده#‌رماننویس#‌دلنوشته#‌دلنویس#‌عاشقی#‌دلتنگی#‌شاعری#‌شاعرانه#‌ازدواج#‌محبت#‌زندگانی#‌طنازی#‌اوا#‌اهنگ#‌موسیقی#‌شعرانه#‌ترانه#......
به امید سلامتی برای همه هموطنان عزیزم....

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط