|
4 سال پیش
bookworm
ارتباط برقرار کردن با آثار ساموئل بکت مثل برقراری ارتباط با فضا آدم فضایی ها هستش به همین اندازه
_
ارتباط برقرار کردن با آثار ساموئل بکت مثل برقراری ارتباط با فضا و آدم فضاییها هستش. به همین اندازه سخت و خطرناک!! خطرناک به این دلیل که این کتاب حسابی شما رو با خودتون درگیر میکنه یا در راه تلاش برای برقراری ارتباط با این کتاب اینقدر عذاب میکشین که دلتون میخواد کتاب رو بندازین تو سطل آشغال یا اینقدر جذب میشین که به خودتون لعنت میفرستین که چرا میخواستین کتاب بندازین سطل آشغال!
در هر حال این کتاب با کنایهها، تمثیلهاش، فلسفههای فیثاغورسی و کنایههاش با اعصاب شما به راحتی بازی میکنه.
حدود سه هفته طول کشید تا تونستم با داستان ارتباط برقرار کنم بعد از برقراری ارتباط متاسفانه تنها چیزی که گیرم اومد موج عظیم پوچی و ناامیدی بکت بود که به اندازه در داستان به کار برده بود. مثل آثار کامو و کافکا و ... که در شرایط الان آخرین چیزی بود که بهش نیاز داشتم که نصیبم بشه.
شخصیت اصلی داستان آقای "مِرفی" که به علت عدم توانایی درک دیگران و معنای زندگی دائما ترجیح میدهد در تنهایی خود غوطهور شود تا آخر داستان خواننده را با خود همراه میکند. مانند اطرافیان آقای مِرفی که تا آخرین لحظه حیات وی با او همراه میشوند. ابتدا به خاطر حرص، عشق و کنجکاوی به دنبال او میافتند و در آخر با ناامیدی و پوچی جسد سوخته او را ترک میکنند.
پ.ن: گاهی وارد شدن و ارتباط برقرار کردن با ذهن و فکر دیگران مثل سقوط کردن در گودالی بیانتهاست.
#کتاب #کتاب_بخوانیم #معرفی_کتاب #کرم_کتاب #کتابخوان #کتابخانه #داستانی #رمان #کتاب_ارزشمند #کتاب_دوست_من #ساموئل_بکت #مرفی #انتشارات_ققنوس #سهیل_سمی #پوچی #تیمارستان #اسایشگاه #بکت #کتاب_جالبی
__
?
قسمتی از کتاب:
آرامش رضایتبخش لحظهایی که چیزها جای خود را به "هیچ" میدهند یا در نهایت به هیچ میرسند. آن "هیچ" که در قهقهه هیچیِ از هرچیزی واقعیتره. مِرفی در میان سپاهیان فرو افتاده بود و آن تنها و تنها چیزِ بدون حادثه یعنی "هیچ" را به درون ریههایش میکشید.
ارتباط برقرار کردن با آثار ساموئل بکت مثل برقراری ارتباط با فضا و آدم فضاییها هستش. به همین اندازه سخت و خطرناک!! خطرناک به این دلیل که این کتاب حسابی شما رو با خودتون درگیر میکنه یا در راه تلاش برای برقراری ارتباط با این کتاب اینقدر عذاب میکشین که دلتون میخواد کتاب رو بندازین تو سطل آشغال یا اینقدر جذب میشین که به خودتون لعنت میفرستین که چرا میخواستین کتاب بندازین سطل آشغال!
در هر حال این کتاب با کنایهها، تمثیلهاش، فلسفههای فیثاغورسی و کنایههاش با اعصاب شما به راحتی بازی میکنه.
حدود سه هفته طول کشید تا تونستم با داستان ارتباط برقرار کنم بعد از برقراری ارتباط متاسفانه تنها چیزی که گیرم اومد موج عظیم پوچی و ناامیدی بکت بود که به اندازه در داستان به کار برده بود. مثل آثار کامو و کافکا و ... که در شرایط الان آخرین چیزی بود که بهش نیاز داشتم که نصیبم بشه.
شخصیت اصلی داستان آقای "مِرفی" که به علت عدم توانایی درک دیگران و معنای زندگی دائما ترجیح میدهد در تنهایی خود غوطهور شود تا آخر داستان خواننده را با خود همراه میکند. مانند اطرافیان آقای مِرفی که تا آخرین لحظه حیات وی با او همراه میشوند. ابتدا به خاطر حرص، عشق و کنجکاوی به دنبال او میافتند و در آخر با ناامیدی و پوچی جسد سوخته او را ترک میکنند.
پ.ن: گاهی وارد شدن و ارتباط برقرار کردن با ذهن و فکر دیگران مثل سقوط کردن در گودالی بیانتهاست.
#کتاب #کتاب_بخوانیم #معرفی_کتاب #کرم_کتاب #کتابخوان #کتابخانه #داستانی #رمان #کتاب_ارزشمند #کتاب_دوست_من #ساموئل_بکت #مرفی #انتشارات_ققنوس #سهیل_سمی #پوچی #تیمارستان #اسایشگاه #بکت #کتاب_جالبی
__
?
قسمتی از کتاب:
آرامش رضایتبخش لحظهایی که چیزها جای خود را به "هیچ" میدهند یا در نهایت به هیچ میرسند. آن "هیچ" که در قهقهه هیچیِ از هرچیزی واقعیتره. مِرفی در میان سپاهیان فرو افتاده بود و آن تنها و تنها چیزِ بدون حادثه یعنی "هیچ" را به درون ریههایش میکشید.
بیشتر...
تبلیغات