|
4 سال پیش
کتاب
جان اشتاین بک اتومبیل های مهاجران در کوره راه ها می خزید، به شاهراه می رسید در جاده بزرگ، به سوی
#جان_اشتاین_بک
اتومبیلهای مهاجران در کورهراهها میخزید، به شاهراه میرسید و در جاده بزرگ، به سوی مغرب راه میافتاد. اتومبیلها سپیدهدم مانند ساسها به جانب باختر میگریختند. و تا پشت روز به خاک میرسید و تاریکی غافلگیرشان میکرد، گرد هم میآمدند و در گوشه برکهای دور هم میلولیدند. مهاجران حس میکردند که از دست رفته و متلاشی شدهاند، چون همه از جایی میآمدند که بینوایی و اندوه بر آن فرمان میراند –آنجا که تحقیر شکست را تحمل کرده بودند– و چون همه به جانب کشور تازه و شگفتی میرفتند، دور هم جمع میشدند، با یکدیگر حرف میزدند، زندگیشان، خوراکیشان و آنچه از سرزمین جدید انتظار داشتند، همه را با هم تقسیم میکردند.
جان اشتاین بک / خوشههای خشم
#جان_اشتاین_بک #خوشه_های_خشم #ادبیات_آمریکا #ادبیات_کلاسیک #ادبیات_اقتباسی #ادبیات_داستانی #صد_کتاب_قرن_لوموند #جایزه_پولیتزر #برترین_رمان_های_انگلیسی_گاردین #صد_رمان_برتر_مدرن_لایبرری #داستان_تاریخی #کتاب #کتاب_خوانی #کتاب_خوب #کتابهایی_که_باید_خواند #کتاب_دوست #کتاب_بخوانیم #کتابخانه #معرفی_کتاب #برشی_از_یک_کتاب
اتومبیلهای مهاجران در کورهراهها میخزید، به شاهراه میرسید و در جاده بزرگ، به سوی مغرب راه میافتاد. اتومبیلها سپیدهدم مانند ساسها به جانب باختر میگریختند. و تا پشت روز به خاک میرسید و تاریکی غافلگیرشان میکرد، گرد هم میآمدند و در گوشه برکهای دور هم میلولیدند. مهاجران حس میکردند که از دست رفته و متلاشی شدهاند، چون همه از جایی میآمدند که بینوایی و اندوه بر آن فرمان میراند –آنجا که تحقیر شکست را تحمل کرده بودند– و چون همه به جانب کشور تازه و شگفتی میرفتند، دور هم جمع میشدند، با یکدیگر حرف میزدند، زندگیشان، خوراکیشان و آنچه از سرزمین جدید انتظار داشتند، همه را با هم تقسیم میکردند.
جان اشتاین بک / خوشههای خشم
#جان_اشتاین_بک #خوشه_های_خشم #ادبیات_آمریکا #ادبیات_کلاسیک #ادبیات_اقتباسی #ادبیات_داستانی #صد_کتاب_قرن_لوموند #جایزه_پولیتزر #برترین_رمان_های_انگلیسی_گاردین #صد_رمان_برتر_مدرن_لایبرری #داستان_تاریخی #کتاب #کتاب_خوانی #کتاب_خوب #کتابهایی_که_باید_خواند #کتاب_دوست #کتاب_بخوانیم #کتابخانه #معرفی_کتاب #برشی_از_یک_کتاب
بیشتر...
تبلیغات