طاعون
طاعون داستانی است درباره شهر و مردمانی که بیماری در انجا شیوع پیدا کرده است به خاطر واگیر دار بودن ان دروازه های شهر را،راه ورود و خروج هر شخص ،وسیله و چیزی را مسدود میکنند.حالا یک شهر می ماند و مردمانش با هر اندیشه و عقیده ای. شهری که بیماری و مرگ بر سر همه افراد ان بدون توجه به مقام و پست و داراییشان سایه انداخته است تنها در مرگ است که همه برابرند اری تنها مرگ است که دروغ نمیگوید و همه را به یک دید در زیر پر و بال خود یا سایه خود میگیرد طاعون بیانگر عشق،رنج،غربت یک شهر است.
حالا یک شهر بن بست مانده و مردمانش
دیدگاه افراد این جامعه به بیماری چیست؟
ایا بیماری را سرسری بگیرند و ان را باور نکنند؟
یا مثل پرپانلو کشیش شهر ان را عذاب الهی به خاطر گناهان بدانند؟
یا مثل دکتر ریو ان را بپذیرند و بر علیه ان مبارزه کنند؟
وقتی کشیش و دکتر مرگ کودکی را میبینند دکتر میگوید:«شما خودتان خوب میدانید که این یکی دست کم بی گناه بود!» و فکر کشیش را به چالش میکشد اما جواب کشیش چه میتواند باشد؟انکار و رد باورهایی که یک عمر با ان زندگی کرده است:«لحظه تصمیم فرا رسیده است باید به همه چیز ایمان داشت یا همه چیز را انکار کرد و کیست که از میان شما که جرات انکار همه چیز را داشته باشد؟»
برای او اسان بود که بگوید لذات ابدی که در انتظار بچه بود عذاب او را جبران خواهد کرد اما چه کسی میتواند ادعا کند که ابدی بودن یک شادی میتواند یک لحظه رنج بشری را جبران کند؟؟؟؟؟؟
دکتر ریو فردی بی خداست او میگوید اگر به خدای قادر و مطلق معتقد بود از درمان مردم دست بر میداشت و این کار را به خدا وا میگذاشت بله کار او عصیان است بی خدایی قوه و محرکه ای قوی برای اوست تا در این راه مبارزه کند او با وجود بی اعتقادی منفعل نیست بلکه عصیانگر است.
کامو در بیگانه پوچی که باعث منفعل بودن انسان میشود را به نشان میدهد و در اسطوره سیزیف فلسفه پوچی و عصیان کردن با وجود پوچی را شرح میدهد و در طاعون این عصیان را در بُعد اجتماعی ان به تصویر میکشد.
___________________________________________
#‌آلبرکامو #‌کتابدوستان #‌کتابدوست #‌کتابدونی #‌پیشنهاد_کتاب #‌معرفی_کتاب_خوب #‌معرفی_کتاب
#‌فرهنگ_کتابخوانی #‌دوست_خوب_من_کتاب
#‌مرگ #‌عصیان #‌پوچی #‌پوچگرایی