Albert camus
Caligula
در اسطوره سیزیف میخوانیم که
کامو می‌گوید تقابل انسان و جهان پوچ است و ما در جهانی بی معنا زندگی می کنیم.و زندگی ما معنایی ندارد.
تنها یک مسئله جدی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است. اعتقاد به این که زندگی معنایی ندارد باعث
می شود ما فکر کنیم زندگی ارزش زیستن ندارد یا فردی که پوچی جهان را درک می کند باید به زندگی خود خاتمه بدهد.
اگر راه حل خودکشی جواب ندهد کامو می گوید باید صورت مسئله را پاک کنیم. یعنی به خود بباورانیم و بقبولانیم که پوچی اصلا وجود ندارد. کامو معتقد است انسان دو راه حل برای پاک کردن صورت مسئله در طول تاریخ داشته است. راه اول ادیان و ایدئولوژی که تلاش میکنند با آموزه های خود زندگی ما را با معنا کنند. مسیحیت بهشت و مارکس جامعه بی طبقه را وعده میدهد. این راه حل را کامو در انسان و نمایشنامه‌ کالیگولا نشان میدهد.
کالیگولا دنبال این است که انسان را از توهماتش آزاد کند و جهانی جدید خلق کند. جهانی که به زعم او بهشت روی زمین است ولی در این راه چون آزادی مطلق دارد دست به جنایت زده و جهنم خلق میکند. کالیگولا می خواست پوچ را از بین ببرد اما چون نتوانست پوچی را نابود کند سعی کرد انسانها و هر چیزی که برای آنها مهم است را از بین ببرد. کالیگولا میخواست انسانها پوچی را بپذیرند پس حکومت وحشت راه می اندازد.
این بود راه اول فرار از پوچی.

کامو راه حل دوم را در بیگانه در شخصیت مورسو ترسیم میکند. در پست بعد.
?
@albertcamusofficial
#‌caligula #‌book #‌camus #‌albertcamus
#‌ketab
#‌کتاب #‌فلسفه #‌سیزیف #‌کتاب_فلسفی #‌کتاب_باز #‌کامو #‌آلبرکامو #‌آلبر_کامو #‌بیگانه #‌مطالعه_کنیم #‌بوک_استیشن #‌پیشنهاد_کتاب_خوب #‌پیشنهاد_کتاب #‌معرفی_کتاب #‌نقد_و_بررسی #‌کافه_کتاب #‌بوکستاگرام #‌اینستاگرام