آه از تصورم که فسرده غمناک محکوم، معرکه ات را مى نگرد بدون خروش ، بى هیچ رغبتى آه از کوتاهىِ دستان

آه از تصورم که فسرده غمناک محکوم، معرکه ات را مى نگرد بدون خروش ، بى هیچ رغبتى آه از کوتاهىِ دستان

آه از تصورم كه فسرده و غمناك؛ محكوم، معركه ات را مى نگرد.
بدون خروش ، بى هيچ رغبتى

آه از كوتاهىِ دستانم؛ كه دريدنِ گريبانِ افراشته ات را بر نمى تابند
آه از كوتاهى اين آه

#‌عزاى_عمومى

#‌پس_پرده
#‌دروغ_بزرگ
#‌پنهانكارى

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط