| 5 سال پیش Pejman Bazeghi

عجیب است این داستان مرگ چه با تفنگ چه با سرنگ چه باسکوت هرگز از مرگ نهراسیده ام اگر چه دستانش از ابت

عجیب است این داستان مرگ چه با تفنگ چه با سرنگ چه باسکوت هرگز از مرگ نهراسیده ام اگر چه دستانش از ابت
عجيب است اين داستان مرگ
چه با تفنگ،چه با سرنگ،چه باسكوت

هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگر چه دستانش از ابتـذال، شکننده تر بود.
هراس من – باری – همه از مردن در سرزمینی است؛
که مزد گورکن،
از آزادی آدمی
افزون تر باشد.

جستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
باروئی پی افکندن …
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد،
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.
#‌پژمان_بازغی #‌پژمانبازغی #‌مرگ #‌شاملو #‌شعر#‌ايران_من

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط