|
4 سال پیش
Gohar Kheirandish

مهربان معصوم دلتنگى دورى

مهربان معصوم دلتنگى دورى
سلام ...
مژگانِ مهربانم خواهر زاده نازنينم باورنميكنم كه سى و يكم مرداد ماه درست يك سال شده باشد كه تو با عباسِ عزيز همسرِ وفادارت و ايليا و ارغوان دو فرزندِ معصوم ونازنينت ازتهران به شيراز بروى تا براى آن شيمى درمانى كوفتى كه بارها ازهمه ما پنهانش كردى در كنار مادرت خواهر ِ نازنينم " مريم "بانو كه به "زينبِ ستم كش" معروف است بيمارى "سرطانت "را معالجه كنى . غافل از آن كه اين آخرين سفرِ تو به شيراز بوده است و من ، منِ خاك بر سر درشمال مشغول فيلمبردارى آخرين سكانس فيلمِ "مشتِ آخر" بودم و آقاى "مهدى فخيم زاده " نميتوانستند به من مرخصى بدهند . و ديدار ماافتاد به روز قيامت .
عزيزم ، مژگانم تو براى من يك خواهر زاده نبودى تو در كنار من و جمشيد فرزندبزرگ خانواده بودى و براى پسرم اميدو دخترانم آزاده و آناهيتا دوست، مونس ومعلم آنها بودى رفتنِ تو براى همه ما ضربه روحى شديدى بود، براى من كه از يك طرف غصه اميد و اناهيتا را كه در ايران نبودند مى خوردم . كه هركدام تنهايي در غربت چگونه اين داغ را طاقت بياورند!؟ و از طرف ديگر به خواهر م ، جعفرِ عزيز پدرت ، على برادرى كه مشتاقانه با خانواده براى ديدنت به ايران آمده بودند ، و به مرجانِ خواهر مهربانت و دست آخر به همسر و فرزندانت فكر مى كردم. و تا امروز جگرم از داغِ رفتنت مى سوزد . از خدا ميخواهم رنجِ اين دورى را براى همه ما آسان تر كند.

#‌فراق#‌داغ#‌جگر_گوشه#‌مرگ_فرزنند#‌خواهر#‌برادر#‌مادر#‌پدر#‌برادر##‌سرطان#‌مبتلایان_سرطان #‌مرگ_بر_سرطان#‌خواهر زاده##‌عزيز#‌مهربان#‌معصوم#‌دلتنگى#‌دورى

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط