(( بمناسبت روز عكاس ))
دوستم مازيار نزديك ٤يا ٥ بار ازم عكس گرفت و هر دفعه كه ميبردم چاپ ميكردم
ميديم وقتي عكس انداخته بود كه يا من هنوز نپريده بودم هوا
يا داشتم ميرسيدم به زمين و تو همه عكسها هم نصف بدنم بيرون قاب بود
- -
دست اخر دوستم مازيار را وايسوندم دوربين را تنظيم كردم دم چشمش و گفتم از جاش تكون نخوره -
اصلا تكون نخوره مثل مجسمه .!
-
بعد بهش گفتم هر وقت عربده زدم تو دكمه شاتر را فشار بده يا همون شاتر بزن -
( از همان موقع اسم شاتر را گذاشتم عربده ) -
بعد رفتم يِته پرنده زدم و رو هوا عربده زدم يا به نوعي شاتر زدم ?
-
-
توضيحات ؛؛
-
-
نوع حركت ؛ يِتِه پرندهي پنجه عقابِ گردن اردكي بهمراه ميمون خر ( از حركت هاي تلفيقي و ساخته خودم بود فقط براي كشتن طرف با يك حركت ?)
-
دوربين؛كوداك صدو ده -
-
مكان ؛ زير زمين متروكه منزل قديم پدري
- -
رشته ؛ كونگ فو توا ( كه انزمان قدغن بود و بصورت مخفيانه تدريس ميكردن ، حالا چرا كسي نميدونست ?)
-
عشق؛ بروس لي
-
سن ؛١٤
-
سال؛١٣٦٣
-
كَله ؛ بو قرمه سبزي - -اكسسوار ؛پيت نفت
رويا پردازي ؛٩٨٪؜
-
ديافراگم ؛ اتومات
-
سرعت ؛اتومات -
-
درب سمت راست ؛ منتهي به حمام و مستراح
-
در پشت سر ؛ اتاق قديمي كفترهايدُم چتري -
-
در سمت چپ ؛ پشت تنور نانوايي سنگكي -
-
-
د ض؛ اين مكان روزي نو ساز بوده و هنرپيشه هاي قديم تئاتر هاي لاله زار انجا بصورت اجاره سكونت ميداشتند -
❤️چه ادمهاي بزرگي از همانجايي
كه من پريدم پريده بودند❤️
-
-
/
-
-

#‌ارژنگ #‌ارژنگ_امیرفضلی #‌ارژنگ_اميرفضلي
#‌عكس #‌عكاس #‌عكاسي #‌خانه_پدري #‌قديم #‌لاله_زار #‌تئاتر #‌سينما #‌تلويزيون #‌بازيگر #‌بازيگران #‌طنز #‌كمدي #‌يادگاري #‌جواني #‌نوجواني