اعتراف می کنم...که وقتی از مشکل گفتند که وقتی تصمیم گرفتیم بنشینیم برای ضبط ویدئو که حتی وقتی چیزهای

اعتراف می کنم...که وقتی از مشکل گفتند که وقتی تصمیم گرفتیم بنشینیم برای ضبط ویدئو که حتی وقتی چیزهای
‌ ‌
اعتراف می‌کنم... که وقتی از مشکل گفتند
که وقتی تصمیم گرفتیم بنشینیم برای ضبط ویدئو
که حتی وقتی چیزهایی که دیده و شنیده بودیم را برایتان گفتم
باز ته دلم خالی بود که نکند نشود
به دو روز نرسیده کولاک کردید... .
به "قولِ انگشت کوچیکه" بدجور متعهدم. قول می‌دهم که در آینده‌ی نزدیک، به محض رسیدن به رشت و عقدِ تفاهم‌نامه‌ها مابین خیّرین و موسسه‌ی حامی کودکان خیابان، با جزئیات، مستندات را بهتان خواهم رساند.
راستش دلم می‌خواست جوری مهرتان را حتی شده قد همان انگشتِ کوچک جبران کنم. گفته بودید چیزی بخوان. دیدم این احتمالاً تنها کاری‌ست که (شاید به خیال خودم) کمی بَلَدم. کمک‌ها را شما سرازیر کردید، انتخابِ متن یا شعرِ اینبار هم با شما. زیر همین پست بنویسیدش. هر کدام را بیشتر دوست داشتید (به گواهِ تعددِ لایک‌هایش) خواهم خواند.
که کاش به گوش و دلتان خوش بنشیند.
همچنان دوستتان دارم به بانگِ بلـــــند... .

#‌باران_نیکراه
عکس: @_masumeh.rp_

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط