|
5 سال پیش
Ayatollah Seyed Ali Khamenei
خیلی باعظمت دیدم آن مادر شهید را هفته گذشته، یعنی هجدهم خرداد ، حاجیه خانم حلیمه خاتون خانیان، همسر
? «خیلی باعظمت دیدم آن #مادر_شهید را»
@defamoghaddas
? هفته گذشته، یعنی هجدهم خرداد ۱۳۹۸، حاجیه خانم حلیمه خاتون خانیان، همسر گرامی شهید سیدحمزه سجادیان و مادر بزرگوار چهار شهید داوود، ابوالقاسم، کاظم و کریم، دارفانی را وداع گفتند. مادر شهیدی که حضرت آیتالله خامنهای یکبار در سال ۶۷ و برای بار دوم در بهمن ۹۳ به منزل ایشان رفتند.
? رهبر انقلاب اولین بار و در دیدار با خانوادهی یک شهید آشوری، روایت خود را نسبت به این #مادر_شهید بزرگوار بیان کردند:
? «من خانوادههایی را دیدهام که چند شهید داشتند. همین هفته گذشته، من خانه یک شهیدی رفتم که چهار پسرشان و شوهر آن خانم شهید شده بودند. پنج تا عکس زده بودند آنجا به دیوار، چهار تا جوان مثل چهار دسته گل. انسان واقعا منقلب میشد. پدر هم بعد از بچهها شهید شده بود. پرسیدم کی شهید شدند. تاریخ شهادت را که برای من گفتند، من دیدم که از شهادت اولی تا آخری، یک سال فاصله نشده، یعنی واقعا چیز عجیبی است... من واقعا از استقامت آن خانواده تعجب کردم. پدر خانواده مرد خیلی مؤمنی بوده، ولی من احساس کردم پدر طاقت نیاورده، رفته بود جبهه مرتبا بعد از شهادت بچهها، بعد از دو سه سال، او هم شهید میشود. اما مادر خانواده که نمیتواند برود جبهه؛ آن خانم بیچاره، همه آن کوه مصیبت را تحمل میکرد، تنهایی. من واقعا خیلی آن خانم را بزرگ و باارزش یافتم، خیلی باعظمت دیدم آن خانم را.»
@defamoghaddas
? هفته گذشته، یعنی هجدهم خرداد ۱۳۹۸، حاجیه خانم حلیمه خاتون خانیان، همسر گرامی شهید سیدحمزه سجادیان و مادر بزرگوار چهار شهید داوود، ابوالقاسم، کاظم و کریم، دارفانی را وداع گفتند. مادر شهیدی که حضرت آیتالله خامنهای یکبار در سال ۶۷ و برای بار دوم در بهمن ۹۳ به منزل ایشان رفتند.
? رهبر انقلاب اولین بار و در دیدار با خانوادهی یک شهید آشوری، روایت خود را نسبت به این #مادر_شهید بزرگوار بیان کردند:
? «من خانوادههایی را دیدهام که چند شهید داشتند. همین هفته گذشته، من خانه یک شهیدی رفتم که چهار پسرشان و شوهر آن خانم شهید شده بودند. پنج تا عکس زده بودند آنجا به دیوار، چهار تا جوان مثل چهار دسته گل. انسان واقعا منقلب میشد. پدر هم بعد از بچهها شهید شده بود. پرسیدم کی شهید شدند. تاریخ شهادت را که برای من گفتند، من دیدم که از شهادت اولی تا آخری، یک سال فاصله نشده، یعنی واقعا چیز عجیبی است... من واقعا از استقامت آن خانواده تعجب کردم. پدر خانواده مرد خیلی مؤمنی بوده، ولی من احساس کردم پدر طاقت نیاورده، رفته بود جبهه مرتبا بعد از شهادت بچهها، بعد از دو سه سال، او هم شهید میشود. اما مادر خانواده که نمیتواند برود جبهه؛ آن خانم بیچاره، همه آن کوه مصیبت را تحمل میکرد، تنهایی. من واقعا خیلی آن خانم را بزرگ و باارزش یافتم، خیلی باعظمت دیدم آن خانم را.»
بیشتر...
تبلیغات