ساعت خوش ،سال١٣٧٣
-
وقتي وارد ساخت اين نمايشهاي طنز در تلويزيون شدم يكي از طرح هايي كه دادم و مورد استقبال مردم هم قرار گرفت
شوخي با خواننده هاي انموقع بود كه جاهي مختلف ميخواندند -
اهنگهاي بي سر و ته مينوشتم كه جاهاي مختلف خيلي جدي بايد خوانده ميشد
و
يكي از اين جا هايي كه نوشتم وسط چهار راه شلوغ بود ( ?خدا عقل بده ? ) -
انهايي كه متخصص هستند ميفهمند من چي ميگويم -
-
ان زمانها كه هدفن بيسيم نبود
و هيچ بلندگويي هم نداشتيم كه بگذاريم كنار اون خبابان شلوغ و پر از صدا تو اون فاصله دور ، كه صدايش را من بشنوم و روي ان لب بزنم
- -
بنابر اين ?
صدا بردار عزيز اقاي كيوانمهر هدفن داد و سيم هايش را سر هم كرد تا من به وسط چها راه برسم ?
- -
حالا وسط چهار راه هم بايد اهنك را سينك لب ميزدم و هم بازي ميكردم و هم به مردم هي زير لب ميگفتم ببخشيد و مراقب هم ميبودم سيم زير لاستيكها پاره نشه و اين خواندن حدود شايد يكساعت بطول انجاميد ، شايد هم بيشتر ،
چون هي بايد از اول ميخواندم ?
-
البته فحشهايي هم كه ميخوردم و با لبخند جواب ميدادم هم كه جزو نمك كار حساب ميشد ?
-
-
-
-
د ض؛ پلان اولي هم كه ميبينيد رفته بودم بالاي درخت و تصوير بردار از فاصله دور ( از روي پشت بام يك خانه ) ميگرفت - - - -
#‌ارژنگ #‌ارژنگ_امیرفضلی
#‌ساعت_خوش #‌كمدي #‌طنز #