.
زندگى يك زن نه به كتاب ميماند نه به سفر...زندگى يك زن نه به چهارفصل مانند است نه به كشف و شهود...زندگى يك زن فقط شبيه خود اوست. شبيه جغرافياى بى نهايت گسترده ذهن او و گاه به شدت كوچك آغوشش. مسيرى را كه پيموده ام هر چه بود دوست دارم. مسيرى كه گاه در طولش خنديدم، گاه گريه كردم.گاه دويدم و گاه زمين خوردم.
چشم اندازهاى جادوييش و حتى مناظر نازيبايش نه به يك اندازه اما برايم عزيزند چرا كه همه جزئى از زندگى زنانه من هستند. من كه بى عشق قدم بر نداشته ام....و اين آواز هانا ...اين آواز مرا به دو سال پيش ميبرد. آنجا كه من بودم . تنها من بودم و روزهايى كه هم به خاطرشان شاد بودم و هم پر از دلهره. روزهايى كه براى آنكه من ، من باقى بماند نقاب آهنين برصورتم زده بودم و زره پوشيده بودم و ميتاختم بر هر چه جز عشق و مهر كه بر من ميرسيد...و حالا ميبينم چه جاهايى كه من توان نداشتم و انگار دستى از آسمان مرا بلند كرده و در آغوش گرفته بود...دست كسى كه نام تمام مادران به نام اوست...
نمايش#‌نام_تمام_مادران اسفند٩٥
نويسنده و كارگردان#‌محمد_رحمانيان
آهنگساز:عليرضا افكارى
ترانه سرا:افشين مقدم
پيانو:سامان احتشامى
همخوانان:هانا كامكار،مهسا اقبالى
بازيگران:#‌سيما_تيرانداز#‌آشا_محرابى#‌سينا_رازانى#‌هانا_كامكار#‌رويا_بختيارى#‌الهام_دهقانى#‌نوشين_اعتماد#‌سانيا_سالارى#‌مينا_طبائى#‌بهنوش_طباطبايى