.
ماجراي نيمروز،رد خون؛ آخرين فيلمي بود كه در جشنواره ي امسال ديدم
حقيقتش براي تماشاي رد خون،دلهره نداشتم!
خيالم راحت بود كه قرار گرفتنِ جناب رضوي و مهدويان،در كنار هم هميشه به يك اتفاق ختم شده است.محمد حسين مهدويان كارش را اينقدر خوب بلد است و آزمونش را بارها در سينماي ايران پس داده كه خيالمان تخت باشد كه از او يك فيلم درخشان ميبينيم
و همين هم شد
شبي كه رد خون را ديدم باز هم مبهوت توانايي مهدويان در بازسازي اين وقايع شدم
بايد رد خون را ديد و دهه ي شصت،اين دهه ي عجيب و پر حادثه ي ايران را دوباره از دريچه ي نگاه مهدويان مرور كرد و به اون تبريك گفت كه اين چنين تواناست...بايد رد خون را ديد و دهه ي پر التهاب ٦٠ را فراموش نكرد...
رد خون را بسيار دوست داشتم
همه چيز يك طرف،شكوهِ بازي جواد عزتي و هادي حجازي فر يك طرف
معتقدم و بارها به خودشان گفتم كه جشنواره،سالهاست كه سيمرغ هاي بسياري به اين دو بازيگر بي نظير بدهكار است!
جواد عزتي شگفت انگيز است،كه البته براي او اين تعابير چيز جديدي نيست،بس كه همه جا خوب و درخشان است
و هادي حجازي فر با شيريني ذاتي خودش،نقش را جوري ايفا ميكند كه جز تحسين حرفي نمي ماند!
تبريك به جناب رضوي بزرگوار
محمد حسين مهدويان گرامي
و تيم فوق العاده ي رد خون!
#‌رد_خون
#‌پيشنهاد_ميشود