شما رو نمیدونم ام شعر شاید مهمترین چیزیه که از پسِ این حجم از ویرانی ها میتونه اندکی آرومم کنه...

شما رو نمیدونم ام شعر شاید مهمترین چیزیه که از پسِ این حجم از ویرانی ها میتونه اندکی آرومم کنه...
شما رو نميدونم،امّا شعر شايد مهمترين چيزيه كه از پسِ اين حجم از ويراني ها،ميتونه اندكي آرومم كنه...
از بچگي هم همين بودم و گاهي حتي پدرم توصيه ميكرد كه براي سن تو و در دبستان،اينهمه فروغ و سهراب و مصدق و ...خوندن،مناسب نيست،اما دوست داشتم،به طرز عجيبي هم دوست داشتم و عجيب تر اينكه با همه ي جانم ميفهميدمشون.يادمه اولين بار كه در عالم كودكي؛"سيب دندانزده از دست تو افتاد به خاكِ حميد مصدق رو خوندم،كلي گريه كردم!
روزگارم در غم ها،بيشتر از هرچيزي با شعر ميگذشت...
شايد همين شعر خوندن هاي مدام بود كه روحيه م رو تغيير داد.شايد اين حجم از احساسات و رويا بافي،از رفاقتم با شعر مياد
اما هر چه هست،من ازش راضي ام
شعر هميشه بهترين همدم زندگيم بوده!
شعري كه زندگيست...
حالا پنجشنبه ها،بيشتر از هميشه براتون در راديو پيام شعر مي خونم...بلكه به قدر يك شعر،رها بشيم از دنيايي كه سخت گرفتارمون كرده...#‌مژده_لواسانى
تكمله:اين شعر از غادة السمّان،بانوي شاعرِ عربه كه اشعارش جزء زيباترين شعرهاي نوي ادبيات عرب به شمار ميره.
اين شعر رو در زمستان ١٩٩٦ سروده و در كتاب "ابديت،لحظه ي عشق" با ترجمه ي دكتر عبدالحسين فرزاد در نشر چشمه منتشر شده.
"من به راستي اقامت نمي كنم؛جز در چشمانت..."
#‌غادة_السمان#‌شعر#‌شعري_كه_زندگيست#
#‌راديو#

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط