.از آستانه درِ این خانه از گذرِ این درختان که حالا قدرِ عمرِ من بزرگ شده اند با چه حالی همیشه گذ

.از آستانه درِ این خانه از گذرِ این درختان که حالا قدرِ عمرِ من بزرگ شده اند با چه حالی همیشه گذ
.
از آستانه ي درِ اين خانه
و از گذرِ اين درختان كه حالا قدرِ عمرِ من بزرگ شده اند،با چه حالي هميشه گذشته ام...
خانه ي تو
گريه هايم را ديده
خنده هايم را خنديده
و شوقِ چشمانم را به خاطر سپرده...
حالا انارهاي خانه ات رسيده اند بانو!
در گوششان گفته ام،قصه ي تمام اين سال ها را كه به تو مديونم
بغضشان حوالي پاييز مي تركد
مثل من
كه بغضم،حوالي چشم هاي تو،هميشه مي شكند...#‌مژده_لواساني
#‌خانه_ي_دوست#‌به_تو_مديونم#

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط