| 6 سال پیش farhad Aslani

مدتی بود که نمی خواستم بنویسم پژواک بدبختی های مردم سرزمینم باشم اما مرگ مظلومانه تو ناصرخان باعث

مدتی بود که نمی خواستم بنویسم پژواک بدبختی های مردم سرزمینم باشم اما مرگ مظلومانه تو ناصرخان باعث
مدتي بود كه نمي خواستم بنويسم و پژواك بدبختي هاي مردم سرزمينم باشم اما مرگ مظلومانه تو ناصرخان باعث شد دوباره بنويسم هر چند تلخ .

ناصرخان چهل سال ممنوع شدي و نگذاشتند بازي كني همچون فردين همچون بهروز همچون پوري بنايي و بسياري زنان و مردان ديگر .
هنوز هم بسيارند كساني ديگر كه ممنوع القلم اند .
ممنوع الصدا و ممنوع التصوير اند .
ممنوع الورود و ممنوع الخروجند .
هستند كساني كه در حصرند و ممنوع اند از زندگي در كنار مردم و بودند كساني كه ممنوع النفس شدند به فرمان توهم اما همه ميدانيم كه در اين چهل سال دردناك تر آن است كه خنده ممنوع است .
عشق ممنوع است .
آزادگي ممنوع است .
حقيقت ممنوع است اما تا دلت بخواهد اضطراب و استرس و بدبختي هاي رنگ به رنگ گراني و آلودگي خشك سالي و دروغ و ريا و فريبكاري حذف و سانسور قصه هر روز اين ملت است .
ميدانم و ايمان دارم مرگ پايان نيست شروعي دوباره است درست جايي كه تاريكي به اوج ميرسد خبر از روشنايي ميدهد .
.
روحت شاد و يادت گرامي ناصر عزيز
#‌ناصر_ملک_مطیعی .
.
عكس از ايرنا

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط