از ستاره های این قاب ِ قدیمی، دوتایشان بعدِ سالها در وطن ِ خویش غریب ماندن، موطن تازه یافتند آن سوی

از ستاره های این قاب ِ قدیمی، دوتایشان بعدِ سالها در وطن ِ خویش غریب ماندن، موطن تازه یافتند آن سوی
از ستاره هاي اين قاب ِ قديمي، دوتايشان بعدِ سالها در وطن ِ خويش غريب ماندن، موطن تازه يافتند آن سوي كره ي خاك...رفتند تا رفاقت شان را در آن دنياي ديگر، دنياي بهتر ادامه دهند...يكي تبعيدي خودخواسته است، گمنام گوشه اي از جهان زندگي كه نه...زيست مي كند...بُريده از همه...آن يكي تبعيديِ خودناخواسته، است...مدام اشكِ حسرت به چشم ، خون به دل...كه بگذاريد بيايم!...باشم...ببينم ، همراهي كنم...و آن ديگري...هست و نيست...نيست و هست...و همه ي اين ستاره ها، يك وجه ِ مشترك دارند، آن هم اينكه مردم، همه ، حتي اين نسل هاي تازه، كه حضورِ ستاره گون شان را به چشم نديده اند،آنقدر دوست شان دارند كه روي پرده و سر در سينما ...در آثار سينمايي و تلويزيوني، باشند يا نباشند، برايشان توفير ندارد، دوست شان دارند...و اين شايد خاصيت ستاره هاي واقعي است...آدم مرگِ ستاره را، نبودنش را باور نمي كند...
#‌ناصر_ملک_مطیعی #‌پوري_بنايي#‌بهروز_وثوقي #‌محمد_علي_فردين #‌آذر_شیوا#‌ستاره_های_سینما #‌ستاره_قدیم_سینمای_ایران

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط