|
6 سال پیش
?خداوند ? طبیعت?

اسفند آمد...در جیب هایش...بوی بهار بود...وکمی غم...از گذر ناگزیر عمر...در جیب جلیقه اش حبه قند های

اسفند آمد...در جیب هایش...بوی بهار بود...وکمی غم...از گذر ناگزیر عمر...در جیب جلیقه اش حبه قند های
اسفند آمد...
و در جیب هایش...
بوی بهار بود...
وکمی غم...از گذر ناگزیر عمـــر...
در جیب جلیقه اش،حبه قند هایی بود تا کام سال کهنه را شیرین کند...که نگیرد دلش...از رفتن که سهم همه است....ادم ها...ماه ها... سال ها...
در جیب کتش کمی شادی بود...کمی امید...کمی عشق...آجیل مخلوط هر سال...
اسفند آمد و بر لبانش لبخند‌گنگی بود...
طفلکی این اسفند را همه بی محلی میکنند...
آنقدر دلش میگیرد که نگـــو...
اما نجابتی ذاتی دارد...به رویش نمیاورد و فقط لبخنــد میزند و متواضعانه سفره هفت سین میچیند...! طبیعت زیبای مسیر رحیم آباد به اشکورات(پل چوبی معلق?کلبه جنگلی? ?@Mohsen_.67

ارزش داره تگ کن واسه دوستات?

ورق بزنید ? لذت ببرید?

#‌shomal #‌shomali #‌giulan #‌gilan #‌amlashiha #‌amlash #‌aramesh #‌eshgh #‌eshkevar #‌ziba #‌asheghaneh #‌khodavand #‌khoda #‌mohabat #‌tabiat #‌tarsnak #‌tabiatgardi #‌kolbeh #‌pol_choobi #‌photos

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط