|
7 سال پیش
Hamed Behdad
.یادداشتى به بهانه تولد سی علیرضا عص ار چه سالها که اینجا بدون موسیقى گذشت حسرت دیدن داریوش شنید
.
يادداشتى به بهانه تولد سيّد عليرضا عصّار
چه سالها كه اينجا بدون موسيقى گذشت.حسرت ديدن داريوش و شنيدن صداش از نزديك و فرهاد و ويگن و همه شون به دل همه مون بود و موند و نشد تو خونهء خودمون حال كنيم و براى يكى از كارهاى بابك بياتى مثلاً مثل(خونه اين خونه ويرون)، گريه كنيم و تنظيمى از واروژان واژگونمون كنه و جمعه اى از فرهاد بشنويم و تكرار روزاى بد و عربده بكشيم و حالى كنيم. نشد. بيست و سى گذشت و چهل شد و بعدش هم عادى و پوچ و خنثى و پوك شد حس زندگى. و پس از سالها قحطىِ اون آهنگهاى خوب ، زد و موزيك پاپ باب شد و نسل شماها اومد و خوندين و مردم هم كه عاشق موسيقى، شنيدن و هر كدوم به يكى تون توجه نشون داد و منم اتفاقى باهات آشنا شدم و مثل خيلى ها علاقه مند خودت و خوندنت شدم. خاصه كه سيّد بودى و دغدغه هايي داشتى و لا به لاى ترانه هايی كه ميخوندى همه مطلب مردم و درداشون بود. شد كه دوست بشيم و هيچوقت هم اسم كوچيك تو صدا نزدم و جز سيّد جان خطابت نكردم. اين آخرين كنسرت به حق بهترين اجراهات بود. محشر بودى. ريش و موهات سفيد شده و صدات خراش ورداشته و سينه ت سوخته. اجراى اين كنسرت آخرى ت وقتى داشتم روى صحنه ميشنيدم و ميديدمت كمى حسرت نداشتن و نديدن داريوش و فرهاد و فروغى و روزگاران كم شد. وقتى اعتراض ت به نفع مردم بواسطه انتخاب ترانه ء ترانه سراها و شعرِ شُعَرا در تمام طول ايام كارى ت برام مرور مى شد، فكر كردم چه خوبه كه خواننده اى مثل تو داريم. راستش سّيدجان من بيشتر به بودنت خوشحالم تا به دوستى ت. دوستى خودخواهيه. اما بودن امثالت در اين برهوت براى اينكه حرف تون و با موسيقى به گوش و قلب مردم برسونيد ضرورته. سيدجان يادمون هست و مى مونه كه چرا هشت سال نخوندى و ساكت موندى. هشت سال به حرمت مردم نخوندن و سكوت به دهن ساده مياد.
سايه ت كم نشه.
بهمن ماه ١٣٩٦
حامد تفنگساز صابرى بهداد
@alirezaassar
#علیرضا_عصار
#حامدبهداد
#hamedbehdad
يادداشتى به بهانه تولد سيّد عليرضا عصّار
چه سالها كه اينجا بدون موسيقى گذشت.حسرت ديدن داريوش و شنيدن صداش از نزديك و فرهاد و ويگن و همه شون به دل همه مون بود و موند و نشد تو خونهء خودمون حال كنيم و براى يكى از كارهاى بابك بياتى مثلاً مثل(خونه اين خونه ويرون)، گريه كنيم و تنظيمى از واروژان واژگونمون كنه و جمعه اى از فرهاد بشنويم و تكرار روزاى بد و عربده بكشيم و حالى كنيم. نشد. بيست و سى گذشت و چهل شد و بعدش هم عادى و پوچ و خنثى و پوك شد حس زندگى. و پس از سالها قحطىِ اون آهنگهاى خوب ، زد و موزيك پاپ باب شد و نسل شماها اومد و خوندين و مردم هم كه عاشق موسيقى، شنيدن و هر كدوم به يكى تون توجه نشون داد و منم اتفاقى باهات آشنا شدم و مثل خيلى ها علاقه مند خودت و خوندنت شدم. خاصه كه سيّد بودى و دغدغه هايي داشتى و لا به لاى ترانه هايی كه ميخوندى همه مطلب مردم و درداشون بود. شد كه دوست بشيم و هيچوقت هم اسم كوچيك تو صدا نزدم و جز سيّد جان خطابت نكردم. اين آخرين كنسرت به حق بهترين اجراهات بود. محشر بودى. ريش و موهات سفيد شده و صدات خراش ورداشته و سينه ت سوخته. اجراى اين كنسرت آخرى ت وقتى داشتم روى صحنه ميشنيدم و ميديدمت كمى حسرت نداشتن و نديدن داريوش و فرهاد و فروغى و روزگاران كم شد. وقتى اعتراض ت به نفع مردم بواسطه انتخاب ترانه ء ترانه سراها و شعرِ شُعَرا در تمام طول ايام كارى ت برام مرور مى شد، فكر كردم چه خوبه كه خواننده اى مثل تو داريم. راستش سّيدجان من بيشتر به بودنت خوشحالم تا به دوستى ت. دوستى خودخواهيه. اما بودن امثالت در اين برهوت براى اينكه حرف تون و با موسيقى به گوش و قلب مردم برسونيد ضرورته. سيدجان يادمون هست و مى مونه كه چرا هشت سال نخوندى و ساكت موندى. هشت سال به حرمت مردم نخوندن و سكوت به دهن ساده مياد.
سايه ت كم نشه.
بهمن ماه ١٣٩٦
حامد تفنگساز صابرى بهداد
@alirezaassar
#علیرضا_عصار
#حامدبهداد
#hamedbehdad
بیشتر...
تبلیغات