| 6 سال پیش MEHDI PAKDEL

.در آن دوزخ که آب گندیده دود کنان بر تابه های تفته سنگ می سوخت رطوبت دهانت را از هر یکان حرف چشی

.در آن دوزخ که آب گندیده دود کنان بر تابه های تفته سنگ می سوخت رطوبت دهانت را از هر یکان حرف چشی
.
و در آن دوزخ
که آب گندیده
دود کنان
بر تابه های تفته ی سنگ
می سوخت
رطوبت دهانت را
از هر یکان حرف چشیدم.
و تو به چربدستی
کشتی را
بر دریای دمه خیز جوشان می گذرانیدی.
و کشتی
با سنگینی سیالش،
با غژاغژ دکل های بلند که از بار غرور بادبان ها پست می شد
در گذار از دیوارهای پوک پیچان
به کابوسی می مانست
که در تبی سنگین می گذرد.
#‌احمد_شاملو
.
#‌دريانوردان #‌كشتى_نفتكش_ايرانى #‌كشتى_سانچى #‌جوانان_ايران #‌جان_من_است_او #‌دعا_کنیم

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط