|
7 سال پیش
Mozhdeh Lavasani |مژده لواسانی
.قصه ماه را زیاد شنیده ام قصه آب که درست مقابل چشمهایت بی آبرو شد...قصه چشمهایت که نذر چشمهای
.
قصه ي ماه را زياد شنيده ام
قصه ي آب
كه درست مقابل چشمهايت بي آبرو شد...
قصه ي چشمهايت
كه نذر چشمهاي حسين شد...
اما ميداني حضرت برادر؛هر بار كه به اينجاي قصه ميرسم
به حسين ميرسم
به پايان قصه ي برادري ات مي رسم
دلم از جا كنده ميشود
ميدانم آخرِ قصه ي تو؛حسين كمر خم ميكند...
كه"الان انكَسَر ظَهْري"...
آخرِ قصه ي تو حسين تنها مي شود؛
تنهاترين سردار...
#مژده_لواساني#
تكمله:
شب تاسوعا؛شب غريبيه...شب مردي كه بي دست؛گره گشاي عالم است...
براي هم دعا كنيم
#شب_تاسوعا#حضرت_ماه#
#يا_كاشف_الكرب_عن_وجه_الحسين_اكشف_كربي_بحق_اخيك_الحسين#
قصه ي ماه را زياد شنيده ام
قصه ي آب
كه درست مقابل چشمهايت بي آبرو شد...
قصه ي چشمهايت
كه نذر چشمهاي حسين شد...
اما ميداني حضرت برادر؛هر بار كه به اينجاي قصه ميرسم
به حسين ميرسم
به پايان قصه ي برادري ات مي رسم
دلم از جا كنده ميشود
ميدانم آخرِ قصه ي تو؛حسين كمر خم ميكند...
كه"الان انكَسَر ظَهْري"...
آخرِ قصه ي تو حسين تنها مي شود؛
تنهاترين سردار...
#مژده_لواساني#
تكمله:
شب تاسوعا؛شب غريبيه...شب مردي كه بي دست؛گره گشاي عالم است...
براي هم دعا كنيم
#شب_تاسوعا#حضرت_ماه#
#يا_كاشف_الكرب_عن_وجه_الحسين_اكشف_كربي_بحق_اخيك_الحسين#
بیشتر...
تبلیغات