.در این روز که روز سینماست من دلم مى خواهد فقط براى شما بنویسم...آقاى بیضایى ، آقاى همه ما دیگر دا

.
در اين روز كه روز سينماست
من
دلم مى خواهد فقط براى شما بنويسم...
.
آقاى بيضايى ، آقاى همه ى ما
ديگر داريم به پايان اجراى "آينه هاى رو به رو" نزديك مى شويم و من،
عجيب دلم گرفته ...
دلم مى خواهد برايتان بگويم از اين شب هايى كه "نزهت" روى صحنه جان دارد... آقا جاان!!
شما دور هستيد اما
خيالتان راحت باشد از بابت او...
اين شب ها با احترام نزهت را روى صحنه مى برم
مرغ پر كنده ايى را كه از ضربه هاى چوب و لگد گريخته و
حالا دارد،
بال بال مى زند... و مرور مى كند همه ى بى عدالتى هايى را كه بر جانش نشسته... با دردهايش درد مى كشم و در آخر...
در صحنه ى حيرت انگيز پايانى...
با احترام اورا از صحنه بيرون مى آورم و در قلبم نوازشش مى كنم...
شايداين قلب كه ديگر مرزش مشخص نيست ،
مال من است يا نُزهت
آرام بگيرد و بداند كه خالق نقش ، خالق او...
او را در سياهى روزگار رها نكرده .
و
هنوز يكى هست...
هنوز يكى هست... خداوند شما را براى ما نگه دارد
و سايه تان بر سر ما مستدام.......
#‌آينه_هاى_رو_به_رو#‌بهرام_بيضايى#‌محمد_رحمانيان
/عكس از مريم رضوى عزيز/