.این استودیوی کوچک یادگار زمان آقای احمدی نژاد است سال ٨٨ در فضای ملتهب آن روزها هر کاری به ما پیش

.
اين استوديوي كوچك يادگار زمان آقاي احمدي نژاد است.
سال ٨٨ و در فضاي ملتهب آن روزها هر كاري به ما پيشنهاد مي شد يا سياسي بود و يا به نوعي به سياست ربط داده مي شد. تقريباً نمي شد هيچ كاري كرد.
اتفاقاً روزي هم نبود كه از صدا و سيما و يا وزارت ارشاد يا جاهاي ديگر تلفني يا پيشنهادي براي كاري نداشته باشم. اما فضاي سنگين سياسي آن روزها نمي توانست اجازه قبول هر كاري را به من بدهد. هرچند برخي از عزيزان به وسواس من نبودند و خيلي كارها را انجام دادند و اتفاقي هم نيفتاد، ولي شرايط براي من متفاوت بود. احساس مي كردم انتظار مردم از من با ديگران متفاوت است.
چنان بيكار شده بودم كه مخارج زندگي در تهران برايم سنگين شده بود و بايد براي زندگي شخصي و هنريم چاره اي مي انديشيدم.
اين بود كه تصميم گرفتم از تهران بروم. خودم رابه گوشهء دنجي در قمصر كاشان تبعيد كردم و براي اينكه بيكار نباشم، در اين زيرزمين، با دست خود شروع به ساخت همين استوديو كردم كه مي بينيد.
بهزاد عبدي اسمش را "استوديو ابيرود" گذاشت. همان استوديوي معروف لندن.
بماند كه با وجود همهء اين فراز و نشيب ها باز هم به كارهاي نكرده متهم شديم و دشنام شنيديم ولي به قول استادم حضرت حافظ:
وفا كنيم و ملامت كشيم و خوش باشيم
كه در طريقت ما كافريست رنجيدن
امروز از شادماني مردم كشورم بسيار خوشحالم، ولي با خود مي گويم كه افسوس از سالهاي جواني ما كه به جاي توليد و بالندگي در عرصه هاي هنري، همهء عمر هنريمان به سياست زدگي و مراقبت از خود در برابر تهمت ها گذشت!
به اميد فرداهاي روشن و دورشدن سايهء سنگين سياست از سر هنر و هنرمندان ايران?
#‌محمد_معتمدي #‌روحاني #‌احمدي_نژاد #‌سياست #‌موسيقي #‌هنر