به تو دست می سایم جهان را در می یابم به تو می اندیشم زمان را لمس می کنم معلق بی انتها عریان می

به تو دست می سایم جهان را در می یابم به تو می اندیشم زمان را لمس می کنم معلق بی انتها عریان می
به تو دست مي سايم و جهان را در مي يابم
به تو مي انديشم
و زمان را لمس مي كنم
معلق و بي انتها
عريان
مي وزم،مي بارم،مي تابم...
اسمان ام
ستارگان و زمين
و گندم عطر اگيني كه دانه مي بندد
رقصان
در جان سبز خويش
از تو عبور مي كنم
چنان كه تندري از شب
مي درخشم
و فرو مي ريزم

#‌اسمان #‌احمد_شاملو #‌من #‌ابي

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط