| 4 سال پیش Melika Sharifinia Official

.تو گرمای هلاک کننده آبادان زیر آفتابِ داغ نشسته بود رفتم پیشش گفتم: حاجی گفت: نه گفتم: چرا گفت

.تو گرمای هلاک کننده آبادان زیر آفتابِ داغ نشسته بود رفتم پیشش گفتم: حاجی گفت: نه گفتم: چرا گفت
.
تو گرمای هلاک کننده‌ی آبادان
زیر آفتابِ داغ نشسته بود
رفتم پیشش
گفتم: حاجی خوبین؟
گفت: نه
گفتم: چرا؟
گفت: گرمه
گفتم: خب توی اتوبوس بشینین این‌جوری حال‌تون بد می‌شه‌ها
گفت: مگه بقیه می‌تونن تو اتوبوس بشینن، که من بشینم؟
لال شدم
از این‌ حجم شعور
این میزان احساس مسئولیت
و این دیدگاه ارزشمند و درست
که این روزها در کمتر کسی دیده می‌شه!
همون موقع مبایلم رو دادم به بچه‌ها
تا این عکسو بگیرن
دلم می‌خواست اون لحظه
تا ابد در خاطرم زنده بمونه♥️
.
دم شما گرم حاج آقا سعدی عزیز ما
تهیه‌کننده‌ی بی‌نظیر نجلا
مرسی که در اون لحظات سخت
پابه‌پای ما زیر آفتاب نشستین
تا احساس خستگی نکنیم
همکاری با شما باعث افتخار من‌ بود
سایه‌تون از سر ما و سینما کم نشه?
.
.
#‌نجلا #‌سعیدسعدی #‌تهیه_کننده #‌درجه_یک #‌عشق

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط