|
4 سال پیش
⭐️لیلا ..شاهین⭐️
زیبا دخترم ارباب زاده برنگشت نه زیبا جان گفت دیر برمیگرده رفتار شاهین خوب شده بود باهام اذیتم نمیکر
زیبا:دخترم ارباب زاده برنگشت؟
نه زیبا جان گفت دیر برمیگرده
رفتار شاهین خوب شده بود باهام اذیتم نمیکرد دیگه دروغ چرا شوهرمو خیلی دوس داشتم
با اینکه همه چیمون جدا بود با اینکه به روی خودش نمیاورد ولی من میدونم اون خیلی مهربونه
با صدای زیبا از فکر خیال بیرون اومدم
زیبا : خانوم بزرگ صبح زنگ زد لیلا یادم رفت بهت بگم
با خوشحالی گفتم واقعا چی گفتن قراره بیان
زیبا:نه نمیان اما چون فردا شب تولد ارباب زادس گفتن به بهترین شکل جشن بگیری همه رو هم دعوت کن
فردا تولد شاهینه ؟؟؟ مثل فنر پریدم
خاک عالم من که چیزی نگرفتم براش اجازه بیرون رفتنمم نمیده .. من چیکار کنم؟
زیبا خندید گفت : اشکالی نداره خدا بزرگه فعلن مهم اینه واس فردا همه چیو آماده کنیم
شاهین میدونه تولدشه ؟
زیبا: اون اصلا به تولد زمان تولد اهمیت نمیده هرسال جشن گرفتن یادش نبوده
اها اینش خوبه
.
.
صدای کفشهای شاهین میومد رفتم استقبالش
سلام خسته نباشی
کیفشو بهم داد
شاهین : ممنون
چیزی لازم داری برات بیارم
شاهین : نه
به سمت اتاقش رفت کیفش تو دستم مونده بود
کیفشو پیشش بردم در زدم گفت بیا تو
همین که وارد شدم نیم تنش لخت بود داشت لباس میپوشید
پشت کردم بهش
آخه تو چرا وقتی لباس میپوشی بهم میگی بیا تو ؟ خجالت نمیکشی ؟
شاهین : از تو خجالت بکشم توله ؟
اومد پیشم کیفو از دستم گرفت شکر لباسشو پوشیده بود
خب از خودت خجالت بکش اگه از من خجالت نمیکشی
نقاشی خوب نیست
چی؟
شاهین: نقاشیم خوب نیست که از خودم خجالت بکشم
واس هرچیزیم جواب داری.
.
.
#نویسندگی #نویسنده #نقاشی #طراحی #رمان_عاشقانه #رمان_ایرانی #رمان_آنلاین #رمان #رمان_کوتاه #خدا #خیانت #خنده #خفن #انگیزشی_موفقیت #احساسی #انسانیت #الیفشافاک #انرژی_مثبت #ایرانی #ایران #موفقیت #مهربونی #مظلوم #مدلینگ #مولانا #عاشقانه #عاشقانه_خاص #عروس #علی_یاسینی
نه زیبا جان گفت دیر برمیگرده
رفتار شاهین خوب شده بود باهام اذیتم نمیکرد دیگه دروغ چرا شوهرمو خیلی دوس داشتم
با اینکه همه چیمون جدا بود با اینکه به روی خودش نمیاورد ولی من میدونم اون خیلی مهربونه
با صدای زیبا از فکر خیال بیرون اومدم
زیبا : خانوم بزرگ صبح زنگ زد لیلا یادم رفت بهت بگم
با خوشحالی گفتم واقعا چی گفتن قراره بیان
زیبا:نه نمیان اما چون فردا شب تولد ارباب زادس گفتن به بهترین شکل جشن بگیری همه رو هم دعوت کن
فردا تولد شاهینه ؟؟؟ مثل فنر پریدم
خاک عالم من که چیزی نگرفتم براش اجازه بیرون رفتنمم نمیده .. من چیکار کنم؟
زیبا خندید گفت : اشکالی نداره خدا بزرگه فعلن مهم اینه واس فردا همه چیو آماده کنیم
شاهین میدونه تولدشه ؟
زیبا: اون اصلا به تولد زمان تولد اهمیت نمیده هرسال جشن گرفتن یادش نبوده
اها اینش خوبه
.
.
صدای کفشهای شاهین میومد رفتم استقبالش
سلام خسته نباشی
کیفشو بهم داد
شاهین : ممنون
چیزی لازم داری برات بیارم
شاهین : نه
به سمت اتاقش رفت کیفش تو دستم مونده بود
کیفشو پیشش بردم در زدم گفت بیا تو
همین که وارد شدم نیم تنش لخت بود داشت لباس میپوشید
پشت کردم بهش
آخه تو چرا وقتی لباس میپوشی بهم میگی بیا تو ؟ خجالت نمیکشی ؟
شاهین : از تو خجالت بکشم توله ؟
اومد پیشم کیفو از دستم گرفت شکر لباسشو پوشیده بود
خب از خودت خجالت بکش اگه از من خجالت نمیکشی
نقاشی خوب نیست
چی؟
شاهین: نقاشیم خوب نیست که از خودم خجالت بکشم
واس هرچیزیم جواب داری.
.
.
#نویسندگی #نویسنده #نقاشی #طراحی #رمان_عاشقانه #رمان_ایرانی #رمان_آنلاین #رمان #رمان_کوتاه #خدا #خیانت #خنده #خفن #انگیزشی_موفقیت #احساسی #انسانیت #الیفشافاک #انرژی_مثبت #ایرانی #ایران #موفقیت #مهربونی #مظلوم #مدلینگ #مولانا #عاشقانه #عاشقانه_خاص #عروس #علی_یاسینی
بیشتر...
تبلیغات